دفاع های بالغ یا پخته (کمال یافته) هم شامل نوع دوستی، پیشبینی، ریاضت کشی،شوخ طبعی،والایش و سرکوب میباشند. این طبقه بندی از مکانیسم های دفاعی متعلق به جرج وایلانت (سادوک و سادوک، ۲۰۰۷، ترجمه رضاعی،۱۳۸۹).
۲-۱۵-۲- نظریه فروید در مورد مکانیسم های دفاعی:
هرچند اصطلاح دفاع ریشه در تاریخ دنیای باستان دارد اما دانش امروزی ما در مورد مکانیسم های دفاعی به آثار زیگموند فروید باز میگردد (کلارک[۶۵]،۱۹۹۸).
نخستین بار فروید (۱۸۹۴) اصطلاح دفاع را در اثری تحت عنوان روان پریشی دفاع به کار برد. او در این اثر، هیستری دفاعی را درتمایز با هیستری هیپنوئید و نگهداشت مطرح کرد. فروید در مقاله ای تحت عنوان” درآمدی بر تاریخ جنبش روانکاوی” نظریه سرکوبی را اساس روانکاوی معرفی کرد (صنعتی، ۱۳۸۰).
اما تا سالها مفهوم دفاع و سرکوبی را به صورت متداخل به کار میبرد. کلارک(۱۹۹۸) سرانجام در زمینه مقاله بازداری ها، نشانه ها واضطرب (۱۹۲۶) میان سرکوبی و اصطلاح دفاع تمایز قائل شد و سرکوبی را روش خاصی از دفاع دانست. فروید در یک دوره زمانی چهل ساله اکثر مکانیسم های دفاعی که امروزه ازآنها سخن گرفته می شود را بیان کردهاست. او پنج خصیصه مهم در مورد مکانیسم های دفاعی را در آثارخود برشمرد (وایلانت[۶۶]، ۲۰۰۱).
-
- کاربرد اصلی دفاع، مهارو سروسامان دادن به تکانه ها و عواطف است.
-
- دفاع ها ناهشیارند.
-
- دفاع ها متمایز از یکدیگرند.
-
-
- اگرچه نشانگان های روانپزشکی با دفاع های خاصشان مشخص میشوند اما دفاع پویا و قابل بازگشت و جای گشتند بنابرین حالت هستند تا خصیصه.
-
- دفاع ها میتوانند به شکل مرضی درآیند یا خاستگاه آسیب شناسی روانی باشند.
فروید در آثارخود ۹ دفاع را مطرح کرد: درون فکنی ، همانندسازی، فرافکنی ، بازگشت علیه خود ، وارونه سازی ، واکنش سازی ، جداسازی و ابطال (فروید،۱۹۹۶).
آنا فروید مکانیسم های دفاعی دهم را به این فهرست اضافه میکند. او می نویسد: به این ۹ مکانیسم دفاعی ما روش دهمی اضافه میکنیم که به جای اینکه با مطالعه روان آزردگی در ارتباط باشد با مطالعه بهنجارسروکار دارد که به آن والایش گری یا جابه جایی هدف های غریزی می گوییم. (همان منبع).
بدین ترتیب آنا فروید برای اولین بار در سال ۱۹۳۶ در اثرکلاسیک خود “من و مکانیسم های دفاعی” اصطلاح مکانیسم ها را اینطور تعریف کرد: راه ها و شیوه هایی که من با کمک آن ها اضطراب راپس زده و کنترل را روی رفتارتکانشی و غریزی اعمال میکند.
فروید علاوه برآنکه مفهوم مکانیسم های دفاعی و جایگاه آن را در ساخت شخصیت فرد مشخص نمود، خطی فکری را بنیان نهاد که پس از او نقطه چالش پیروانش گردید. در نظر او بین سبک های خاصی از دفاع و نوع خاصی از بیماری روانی رابطه منظمی وجود دارد (آنا فروید، ۱۹۸۳).
۲-۱۵-۳- مفهوم پردازی امروزین مکانیسم های دفاعی
وایلانت(۲۰۰۰) به شکلی کار آنا فروید (۱۹۹۵)را ادامه داد و الگوی سلسله مراتبی او در مورد مکانیسم های دفاعی را گسترش داد. وایلانت که از مشهورترین پژوهشگران در حوزه مکانیسم های دفاعی است دفاع را به چهار طبقه تقسیم میکند.
۲-۱۵-۴- طبقه بندی مکانیسم های دفاعی از دیدگاه جرج وایلانت:
الف) دفاع های خودشیفته:
-
- انکار[۶۷]: اجتناب از باخبرشدن از واقعیتی دردناک، عملکرد انکار محو واقعیت بیرونی است. در این حالت فرد چیزی را که دیده، شنیده و یا به روشنی تجربه کردهاست نمی پذیرد و به راحتی منکر آن می شود. استفاده فزاینده از انکار بیانگر روان پریشی است.
-
- تحریف (دگرگون سازی)[۶۸]: فرد با توجه به نیازهای خود واقعیت بیرونی را تحریف میکند. باورهای بزرگ منشانه غیرواقعی که ممکن است در حد هذیان مطرح باشد با هدف حفظ اساس هذیانی برتری از جمله مواد این دفاع است.
-
- آرمانی سازی نخستین [۶۹]: موضوع های خارجی به شکل صفر و یک یا به طور کامل بدو به طور کامل خوب دسته بندی میشوند. این امر به خاطر بزرگ نمایی غیرواقع بینانه جنبههای خوب و بد یک پدیده است. در این حالت یک موضوع قدرت مطلق و تعالی یافته و موضوعی دیگر به طور کامل بو و شیطانی مطرح می شود.
-
- فرافکنی[۷۰]: فکر، احساس، آرزو یا تکانه اضطراب آور و منفی به افراد یا چیزهای دیگر نسبت داده می شود. هر چند در سطح بهنجار دیده می شود اما در سطح مرضی به طور مشخص در روان پریشی های هذیانی و به طور اختصاصی در نشانگان پارانویا برجسته است.
-
- همانند سازی فرافکنانه[۷۱] : ابتدا بخش ها یا موضوع های سرزده و ناخواسته به دیگری نسبت داده می شود و شخصی که این حالت ها یا احساس ها به او فرافکنی شده آن ها را تجربه میکند. در این حالت شخص فاعل با این حالت ها و احساس ها همانند سازی میکند و در جایگاه واکنش به آن ها عین آن ها را در خود ایجاد میکند. بدین ترتیب امکان شناخت خود از رهگذر موضوعی خارجی فراهم می شود.
- دوپاره سازی[۷۲]: موضوع ها و پدیدههای بیرونی به دو طبقه ” به طور کامل خوب” و به ” طورکامل بد” تقسیم بندی می شود. در این حالت فرد به شکل آونگی بین دو قطب نوسان ناگهانی میکند. در این میان خود شخص نیز از این فرایند حرکت بین کرانه ها بی بهره نیست. تصویر یا نیمرخ ثابتی از موضوع (خود یا دیگری) در زیر آواری از نوسان های ناگهانی دفن می شود.
ب) دفاع های رشد یافته :
گذار به عمل[۷۳]: یک تکانه ی آرزوی ناهشیار به شکل عمل تخلیه می شود تا آگاهی از عاطفه همراه آن صورت نگیرد. تکانه به صورت ناگهانی و انفجاری به سوی عمل جهت داده می شود. در این حالت خیال پردازی های نا هشیار به شکلی تکانشی در رفتار تجلی مییابد و بدین ترتیب تکانه بازداری نشده بلکه ارضا می شود. به عبارت دیگر فرد به خاطررها شدن از شر تنش ایجاد شده در پی افکار و احساس های به تعویق افتاده به تکانه تسلیم می شود.
-
- انسداد[۷۴] : این دفاع شبیه سرکوبی است . با این تفاوت که انسداد و وقفه در افکار و احساس های تنش زاست. با این حال فکریا تکانه مسدودشده به طور موقت دور از هشیاری است.
-
- خودبیمارانگاری[۷۵]: احساس مستحق سرزنش بودن به خاطر داغداری و تنهایی و یا تکانه های نامقبول خصمانه تبدیل به سرزنش کردن خود و شکایت های جسمی چون درد، ضعف اعصاب و ناراحتی های جسمی می شود. در خودبیمار انگاری فرد از مسئولیت اجتناب کرده و احساس گناه رامهار میکند. چون درون فکنی های خودبیمارانگارانه خودناپذیر هستند، فرد احساس ملال و گرفتاری میکند.
-
- درون فکنی[۷۶]: درون فکنی در تحول شخص مؤثر است. در این دفاع ویژگی های یک موضوع بیرونی درون فکنی می شود. درشکل دفاعی تمایزی بین خود و موضوع وجود ندارد. برای مثال شخص با درون فکنی موضوع عشق ورنج ناشی از جدایی وخطر جدایی را مهار میکند. درون فکنی موضوع تهدید آمیز نیز مسبب کاهش اضطراب می شود. زیرا بدون ترتیب خطرناشی از پرخاشگری درونی شده و تحت مهار قرار میگیرد. همانند سازی با پرخاشگری نمونه بارزی از این پدیده است.