حواس انسان بالأخص شنوایی و بینایی، دریچه های ورود اطلاعات به ذهن انسان میباشند که انسان به وسیله تفکر و اندیشیدن، آن ها را تحلیل نموده و از بین آن ها مطالب راست و درست را جدا کرده و آن ها را جزء بینش خویش قرار میدهد. اصلاح بینش و ارتقای آن به سمت مطالب راستین، باعث میگردد که اعمال و رفتار انسان نیز بر اساس راستی و امور صحیح شکل بگیرد و حکمت به معنای تامّه به وقوع بپیوندد. داستان ها، مثال ها، مواعظ و اوامر و نواهی که در قرآن حکیم مطرح گردیده است، همگی برای اصلاح شناخت ها و صحّت اندیشه انسان هستند و هدف از ارائه آن ها ایجاد حکمت در افراد بشر است. پس مربیان باید از این شیوه مهم در امر آموزش و پرورش استفاده نمایند و البتّه مربّی «باید اول خود را موعظه نموده و خود را به آن بیاراید، آن گاه با نرمی و مدارا و حکمت، مردم را موعظه نماید[۳۳]» (محدث بندرریگی، ۱۳۷۶، ص ۲۸۶) و حتی روشهایی برای شخص موعظه کننده پیشنهاد گردیده است: «برای موفقیت در این مطلب میتواند خود و اعمالش را روز و شب به نگهبانان معصومش علیهم السّلام، با در نظر گرفتن این که این روز یا شب در پناه کدامیک از آنان علیهم السّلام است، تسلیم نماید. و قبل از وعظ برای این مطلب به درگاه خداوند دعا نموده و در آغاز وعظ از « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» یاری خواسته و بعد از حمد و ثنای الهی مختصری دعا نموده و از شیطان و نفس پناه جوید، آن گاه وعظ خود را آغاز و جلو اشتباهات خود را بگیرد. اگر این کارها را انجام داده و در تسلیم امور خود به خداوند و اولیایش راست بگوید قطعاً خداوند او را حفظ می کند، سخن و وعظ او را مفید و مؤثر نموده و آن را نور و حکمت می گرداند» (همان، ص ۲۹۰).
بشر بالفطره به حکمت نیازمند است و بدون آن نمی تواند با نشاط و شور کافی به زندگی خود ادامه دهد[۳۴]، «خوراک بدن ها غذاست و خوراک عقل ها حکمت است، پس هر گاه یکی از این دو خوراکش را نیابد هلاک و متلاشی خواهد شد» (ناظم زاده قمی، ۱۳۷۵، ص ۱۸۸). امام علی علیه السّلام در اینباره می فرمایند: « إنّ هذه القلوب تملّ کما تملّ الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحکمه» (سرخسی، ۱۳۷۳، ص ۲۹۶) «دل ها خسته میگردند همان گونه که بدن ها خسته میشوند، در هنگام خستگی آن ها را با حکمت از خستگی بیرون کنید» (عطاردی، ۱۳۷۸ الف، ص ۵۷۸) و به همین ترتیب خستگی دل شاگردان نیز با ارائه حکمت های مفید برطرف خواهد شد.
حکمت، سزاوار قلوب مؤمنین است و در قلب غیر مؤمن سکنی نخواهد کرد. «سخن حکمت و دانش و حقّ و راستی گمشده مؤمن و گرویده به خدا و رسول است پس هر جا (نزد هر کسی باشد) آن را بیابد او به آن حکمت سزاواتر است» (فیض الاسلام، بی تا، ص ۲۲۱).
هنگامی که انسان به نور ایمان منوّر گردید هر لحظه در طلب حکمت خواهد بود. حکمت و فرزانگی گمشده او میگردد و فقط در قلب با ایمان است که حکمت جای میگیرد و قلب تاریک و به دور از معنویت نمی تواند مقرّی برای علم راستین باشد و مؤمن امر گردیده که حکمت را حتّی از اهل نفاق نیز اخذ نماید، چرا که جایگاه واقعی حکمت قلب اوست نه جای دیگر: «حکمت گمشده مؤمن است پس آن را به دست آور، هر چند از اهل نفاق باشد» (ناظم زاده قمی، ۱۳۷۵، ص ۱۸۷)، «حکمت را در هر کجا باشد به دست آور، زیرا اگر حکمت در سینه منافق باشد آرام نمی گیرد تا از سینهاش خارج شود و در سینه مؤمن که صاحب اصلی آن است، جای گیرد» (همان).
منتها درجه حکمت «یقین» دانسته شده است. «ایمان به خدا و رسولش بدون آلودگی به شک، همان مرتبه یقین است که ثمره عقل و آخرین درجه حکمت است» (جباران، ۱۳۷۸، ص ۳۴). راه حکمت، مسیر سعادت انسان است و راست و درست گردیدن در مقام اندیشه و عمل تکیه گاه مطمئنی برای رسیدن به مقام عبودیت میباشد. «نتیجه حکمت پاکدرونی از دار دنیا و دل باختن به بهشتی است که جایگاه راستان است» (انصاری قمی، بی تا الف، ص ۳۶۱)؛ پس ایمان و حکمت هر دو بر یکدیگر تأثیرگذارند.
امام صادق علیه السّلام تقوی را میزان همه علوم و حکمت دانسته اند و فرموده اند: «تقوی میزان همه علوم و حکمت است و همه را باید با تقوی سنجید، تقوی پایه هر کار و عمل مقبول میباشد، هر عملی که مورد پذیرش قرار گرفت تقوی در پذیرش آن رکن مهمی دارد، تقوی آب زلالی است که از چشمه معرفت خداوند جریان پیدا میکند» (عطاردی، ۱۳۷۸ب، ص ۳۸).
اخلاص که اکسیر صیقل دهنده قلوب انسان هاست، سبب آمادگی دل برای جذب حکمت میگردد. «هر کس چهل روز برای خداوند با اخلاص عمل کند خداوند او را در دنیا زهد عطا می کند، و او را به بیماری ها و داروهای آن بینا می گرداند، و حکمت را در دل او جای میدهد و زبانش را به آن گویا می گرداند» (امام باقر علیه السّلام) (همان، ص ۱۳).
ترک مال و منال دنیا و بی اعتنایی به زیورهای دنیوی نیز باعث آمادگی قلب برای پذیرش حکمت می شود. «هر کس مال و منال دنیا را ترک گوید و دنبال جمع آوری ثروت و جاه و مقام نباشد خداوند قلب او را پر از حکمت میکند و زبانش را به حکمت می گشاید و عیبهای دنیا را به او نشان میدهد و بیماری ها و داروهای آن را به وی تعلیم میکند و او را از دنیا سالم بیرون میسازد.» (عطاردی، ۱۳۷۸الف، ص ۵۳۶).
برای تزکیه تفکر و تحلیل صحیح مطالب ورودی ذهن، لازم است که قلب انسان عاری از آلودگی های فکری باشد و انوار محبت الهی در آن تابیده باشد و به همین دلیل است که در دین مبین اسلام «زکات گوش، گوش فرا دادن به علم و حکمت و قرآن و مسایل دینی مثل موعظه و نصیحت و آن چه که مایه نجات (است) و بازداشتن آن از شنیدن دروغ و غیبت و امثال آن (سخنان غیرحقیقی که حکمت نیستند)» (جباران، ۱۳۷۸، ص ۱۱۲) معرفی گردیده است.
دروغگویی به دلیل ارائه مطالب نادرست به ذهن، باعث تخریب حکمت در وجود انسان خواهد شد و به همین دلیل باید از آن با جدّیت پرهیز نمود.