ج: میــزان تــلاش: در نظریه بندورا افرادی که احســاس خودکارآمــدی بالاتری دارند، با شــدت و پشتکار بیشــتری تلاش می‌کنند. البته بین تأثیر احســاس خودکارآمدی بر میزان تلاش به هنــگام یادگیری و تأثیر آن بر اجرای مهارت های فراگرفته شده، تفاوت وجود دارد. زیرا افراد با خودکارآمدی بالا ممکن اســت احســاس کنند که به تلاش برای یادگیری ایــن مهارت ها نیاز چندانی ندارند ( مرادی، ۱۳۸۹) .

د: میزان اســتقامت و پشــتکار: بندورا(۱۹۹۷) معتقد اســت که خودکارآمدی درک شــده در میزان اســتقامت، جدیت و پشتکار فرد در نیــل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر می‌گذارد. افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشــوار، اســتقامت و پشتکار زیادی بــه خرج می‌دهند و از نتایج مختلف فــردی و محیطی بازخوردهای مثبت می گیرند که آن بازخوردها به نوبه‏ی خود به‏عنوان تقویت‌کننده یــا قدرت دهنده بــه خودکارآمدی عمل می‌کنند. بـالعکس افراد با خودکارآمدی پایین و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمی‌کنند، بازخوردهایی که نشــانگر عدم توانمندی در انجام وظایف است، دریافت می‌کنند (عبداللهی،۱۳۸۵(.

ه: استرس و فشــار روانی: خودکارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افســردگی ناشــی از موقعیت های تهدید‌کننده اثر می‌گذارد. افراد با کارآمدی بالا در موقعیت های فشــارزا سطح فشار روانی خود را کاهــش می‌دهند. ولی افــراد دارای خودکارآمدی پایین در کنترل تهدیدهــا، اضطراب بالایی را تجربه می‌کنند و عدم کارآمدی خود را گسترش می‌دهند، بسیاری از جنبه‌های محیطی را پرخطر و تهدیدزا می بینند، که این امر می‌تواند موجب استرس و فشار روانی فرد شود. افرادی که بــاور دارند می‌توانند تهدیدها و پافشــاری های بالقوه را کنترل کنند، عوامل آشفته ســاز را به ذهن خــود راه نمی دهند و در نتیجه به‏وسیله‏ آن ها آشفته نمی شوند (هاشمیان،۱۳۸۹(.

۲-۲-۱-۳-فرایندهای عاطفی

موفقیت و پیروزی هر انسانی در زندگی، کسب و کار، دوست‌یابی یا هر اقدام دیگر، حاصل تصور و نگرش مثبت شخصی از خویشتن است. این نگرش مثبت است که فرد را به سوی موفقیت می‌کشاند و برعکس نگرش منفی از خود و دیگران باعث می شود که ذهن انسان به جای استفاده از فرصت ها، صرف فکر کردن به مشکلات شود که در دراز مدت می‌تواند اثرات سوء دیگری در رفتار و خلق‏ و خو با دیگران داشته باشد. تجربه های ناشی ازموفقیت و یا شکست کارکنان در طول سال های خدمت، تصورات آنان را در رابطه با توانایی هایشان نسبت به انجام وظایف شغلی تحت تأثیرقرار می‌دهد. اگر کارمند معتقد باشد که قبلا وظیفه‏ مشابهی را با موفقیت انجام داده است، احتمالا با وظایف و فعالیت های بعدی، بیشتر با نگاه مثبت برخورد خواهد کرد و اگر با شکســت مواجه شده باشد، به تکالیف بعدی با نوعی نگاه منفی روبه ‏رو خواهد شد. بندورا(۲۰۰۰) معتقد است که حل این مسأله یا موفقیت در انجام یک وظیفه‏ خاص، تجربه‏ی هیجانی را ایجاد می‌کند که موجب تمایل وگرایش به درگیر شدن برای رسیدن به حد تسلط در مسائل آینده در افراد می شود و احساس کارآمدی آنان را افزایش می‌دهد (عبداللهی،۱۳۸۵(.

۲-۲-۱-۴- فرایندهای انتخابی

افــرادی که حس خودکارآمدی قوی دارند، مجدداً موقعیت هایی را انتخاب می‌کنند که در آن ها موفق شــوند. همچنین این اشخاص در اجرای کارها وکســب نتایج مطلوب فعال تر هستند. برعکس، افرادی که احســاس اثربخشــی نمی‌کنند، به تماشــاچیانی غیرفعال تبدیل می شــوند که دنیا را علیه خود می دانند و نسبت به کنترل وقایعی که در زندگی آن ها رخ می‌دهد احســاس ضعف دارند (بندورا،۲۰۰۱). به نظر بندورا (۱۹۹۹) فرآیندهــای انتخابی بــه توانایی افراد در ایجــاد محیط مطلوب و ســودمند و کنترل نســبی برآنچه در زندگی روزمــره با آن مواجه می‌شوند، اشــاره دارد. افراد تا حدی در شکل‏دهی محیط خود نقش دارند، ‌بنابرین‏ باورهای خودکارآمدی از طریق تأثیر بر انواع فعالیت ها و محیط هایی که افراد انتخاب می‌کنند، می‌تواند زندگی آن ها را شکل دهد. افراد از طریق انتخاب هایی که انجام می‌دهند، قابلیت ها، علائق و ارتباطات اجتماعی را که تعیین‌کننده‏ی جریان زندگی آنان اســت را پرورش می‌دهند. هــر عاملی که بر رفتار انتخابــی تأثیر می‌گذارد، می‌تواند عمیقا در جهت رشد فردی نقش داشته باشد (غالمی رنانی، ۱۳۸۴).

۲-۲-۲- ظرفیت ها و قابلیت های مؤثر در خودکارآمدی

بندورا (۲۰۰۰) معتقد اســت که انســان برای کســب اطلاعات، تصمیم گیری، حل مشکلات، مدیریت محیط و تمامی فرآیندهایی که خودکارآمدی فردی را تعیین می‌کند، به قابلیت های مهمی نیاز دارد. که شامل قابلیت دوراندیشی، قابلیت جایگزینی، قابلیت رمزگذاری، قابلیت خودســامانی، و قابلیت خوداندیشی هستند. به زعم بندورا، افراد به‏ وسیله‏ این قابلیت ها در رفتارهای خود، بیش از پیش، فعال خواهند شد و قادر می‌شوند تا عملکردهای فردی خود را بهبود ببخشند. این ظرفیت ها در کنترل اتفاقاتی که بر زندگی تأثیر می‌گذارد، تأثیر زیادی دارند (شاوران،۱۳۹۰(.

این قابلیت ها برای ایجاد، تنظیم و نگهداری رفتاری خاص از سوی افراد به‏کارگرفته می شود. و به عنوان مفاهیم شناختی در تعیین سرنوشــت افراد نقش مهمی ایفا می‌کنند (شماعی زاده،۱۳۸۴ .(در این بخش بــه توضیح مختصری ‌در مورد ایــن مفاهیم پرداخته می شود.

۲-۲-۲-۱- قابلیت رمزگذاری

قابلیت رمزگذاری به افراد اجــازه می‌دهد که به‏طور موفقیت آمیز نسبت به محیط خاصی که در آن قرار دارند واکنش نشان داده، آن را تغییردهند و یا با آن سازگار شوند. با بهره گرفتن از رمزها، اطلاعات مربوط به تجربه های مشاهده شده با مدل های شناختی درونی پردازش شده و فوراً جایگزین اطلاعات قبلی می شود و از آن برای هدایت رفتارهای بعدی استفاده می شود (شماعی زاده، ۱۳۸۴).

۲-۲-۲-۲- قابلیت دوراندیشی

افراد از طریق قابلیت دوراندیشــی، هدف‏گذاری کرده و برای خود یک نقشه‏ی عملیاتی طرح می‌کنند. شاوران (۱۳۹۰) از بندورا (۲۰۰۱) نقل می‌کند که رفتارهای انسان واکنشــی نبوده و از قبل رمزگذاری شده اند، ولی تحت تأثیر شــرایط فردی و محیط پیرامون او هستند. این امر مستلزم آن است که شخص قبل از تجربه‏ی یک پدیده و مشاهده‏ی پیامد متعاقب آن، جهت گیری خود را سازماندهی کنند. قابلیت های دوراندیشی به‏صورت الگوبرداری نیز ذخیره می شــوند. ‌بنابرین‏ فرد می‌تواند نتایج کارها را بدون اینکه آن ها را تجربه کرده باشد، پیش‌بینی کند.

۲-۲-۲-۳- قابلیت جایگزینی و الگوبرداری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...