به اعتقاد زیمل فرد فقط از طریق بسط شدید فرد گرایی که هدف آن دنبال کردن نمادهای منزلت ومد است، میتواند فشارهای زندگی مدرن را تحمل کند. این گونه مصرف کردن راهی برای «اثبات خود» وحفظ اقتدار فردی است. البته درنظر زیمل، مد علاوه بر آن که منبعث از فشارهای ساختاری کلان شهر است، نماد تمایز طبقاتی نیز هست. در همین جاست که توجه زیمل به کارکرد دو گانه مد آشکار می شود. مد در یک وجه خود اعلام تمایل فرد برای متمایزشدن از دیگران و بیان هویت فردی و خواست فردیت است اما وجه دیگر آن که جنبه طبقاتی دارد، سبب همبستگی گروهی و تقویت انسجام اجتماعی طبقاتی است. مد بدین لحاظ احساس با دیگران بودن را در فرد تقویت میکند. پذیرنده مد هم به عنوان عضو گروه وهم به عنوان موجودیت متمایز کسب هویت میکند. دغدغه خودمختاری و همبستگی، هم زمان رفع میشوند. پذیرندگان مد در تجربه ای مشترک با هم شریک میشوند. طبقات بالاتر خود را با مد متمایز میسازند و بعد از آن که طبقات پایین تر از مد حاضر تقلید کردند، آن ها مد دیگری را در پیش می گیرند. مد به لحاظ کارکرد تمایزبخش و یکپارچه کننده آن نیازمند توجیه عقلانی نیست(فاضلی،۱۳۸۲: ۲۵ـ۲۴).
جرج زیمل یکی از جامعه شناسان کلاسیک آلمانی بود، که یکی از نظریات او درباره جامعه شناسی اوقات فراغت میتواند تبیین کننده رواج اعتیاد به مواد مخدر در جامعه باشد. به اعتقاد او در فرهنگ مدرن و در روند تاریخ جدید، آزادی فزاینده فرد از بندهای وابستگی شدید اجتماعی و شخصی ظهور مییابد، صورت های فرماندهی و فرمانبری نیز خصلت تازه ای به خود می گیرند و هیچ فردی تحت چیرگی تام دیگران در نمی آید. انواع گسترده ای برای گذران فراغت وجود دارد که به فرد امکان میدهد خود را از دیگران متمایز سازد که روش ها و اعمال پرشتاب و مد این تمایز هویت شخصی را شکل میدهند. بر این مبنا هر کس برای متمایز شدن، روش خاص پی میگیرد که ماجراجویی در زندگی مدرن را رواج میدهد. فرد در این فضا می کوشد تا از جریان های یکنواخت زندگی روزانه بیرون رود و در قلمرو فعالیتی با قواعد ویژه گام نهد. بنابرین در جوامع مدرن و جوامعی که به سوی مدرنیسم گام بر می دارند و فرهنگ مدرن در آن تبلیغ شده، فرد در قلمرو اوقات فراغت، جهان عقلگرا، بوروکراتیک و افسون زدایی شده را کنار می نهد و فرصتی برای او فراهم می شود تا اجبارها و محدودیت های نظم اجتماعی را فراموش کند و به کنش غیر هنجاری دست زند(سخاوت،۱۳۸۵: ۵۶ـ۵۵). با توجه به این دیدگاه، میتوانیم به افراد آزاد و فردگرای امروزی اشاره کنیم که با توجه به ذات حیات مدرن، پا را فراتر از قید و بندها نهاده و جستجوگرانه و ماجراجویانه برای تفریح و گذر وقت، به اعتیاد روی می آورند و این امر را تنها تفریح و نوعی گذراندن اوقات فراغت ویژه و متمایز از دیگران می پندارند.
۲-۹-۴-۳- بوردیو
بوردیو نظریه ای منسجم درباره شکل گیری سبک های زندگی ارائه کردهاست. مطابق مدلی که وی ارائه میکند شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می شود. منش مولد دو دسته نظام است: نظامی برای طبقه بندی اعمال ونظامی برای ادراکات وشناخت ها (قریحه ها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام، سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه ای خاص طبقه بندی شده و حاصل ادراکات خاصی هستند. سبک زندگی تجسم یافته ترجیحات افراد است که به صورت عمل درآمده و قابل مشاهده هستند. الگویی غیر تصادفی است و ماهیت طبقاتی دارد.
بوردیو با نشان دادن اینکه سبک های زندگی محصول منش ها و خودمنش ها نیز تابعی از انواع تجربه ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستند، و با بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلی ترین بروز سبک های زندگی اند.(فاضلی،۱۳۸۲: ۴۵)
۲-۹-۴-۳-۱- مفاهیم نظریه بوردیو
بوردیو شبکه ای از مفاهیم اصلی را به کار میگیرد که درنهایت نمی توان درباره تقدم و تاخر آن ها سخن گفت. فقط وقتی همه آن ها تشریح شوند می توان طرحی از نظریه وی را مجسم کرد. از آن جا که در این اثر جامعه شناسی مصرف بوردیو و تحلیل مفهوم سبک زندگی مد نظر است، هفت مفهوم میدان، سرمایه، منش، عمل، نماد، طبقه وقریحه را بررسی میکنیم. البته برداشت بوردیو از مفهوم نماد به اندازه بقیه، خاص نیست.
در نظر بوردیو، جامعه با عنوان فضای اجتماعی بازنمایی می شود. این فضای اجتماعی که جایگاه رقابتی شدید و بی پایان است و در جریان این رقابت ها تفاوت هایی ظهور میکند که ماده و چارچوب لازم برای هستی اجتماعی را فراهم می آورند، موجودیتی غیر یکپارچه است که در آن مدل های کوچک متمایزی از قاعده ها، مقررات و اشکال قدرت وجود دارد. این مدل های کوچک متمایز،میدان خوانده میشوند. میدان، گستره ای از نوع خاصی از اعمال است نظیر میدان سیاسی یا میدان علمی. میدان، فضای روابط میان کنشگران است. ویژگی خاص هر میدان را می توان با توجه به منطق، بازی ها و راهبردهایی که در میدان اعمال می شود،درک کرد. منازعه قدرت ویژگی اصلی میدان است. نیروهای درون میدان نسبتا”خودمختار هستند. منازعات درون میدان برای حفظ یا تغییر نیروها صورت میگیرد. وجود چنین منازعاتی در درون میدان ها مستلزم پیش فرض گرفتن نابرابری در میدان است.
بوردیو فضای اجتماعی را با چند محور ترسیم میکند:سرمایه اقتصادی،سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی. بوردیو در مقاله«انواع سرمایه» هریک از انواع سرمایه را تعریف میکند:سرمایه اقتصادی شامل درآمد و بقیه انواع منابع مالی است که در قالب مالکیت جلوه نهادی پیدا میکند. سرمایه فرهنگی در بر گیرنده تمایلات پایدار فرد است که در خلال اجتماعی شدن در فرد انباشته میشوند. بوردیو تحصیلات را نمودی از سرمایه فرهنگی میدانست لیکن گرایش به اشیاء فرهنگی و جمع شدن محصولات فرهنگی در نزد فرد را سرمایه فرهنگی میخواند. سرمایه نمادین جزئی از سرمایه فرهنگی است و به معنای توانایی مشروعیت دادن،تعریف کردن، ارزش گذاردن یا سبک ساختن]درمیدان فرهنگ[است.سرمایه اجتماعی نیز شامل همه منابع واقعی و بالقوه است که میتواند در اثر عضویت در شبکه اجتماعی کنشگران یا سازمان ها به دست آید. سرمایه ها قابل تبدیل به یکدیگر هستند. به این ترتیب که سرمایه اقتصادی میتواند سریعا”به سرمایه اجتماعی وفرهنگی تبدیل شود. سرمایه اجتماعی نیز میتواند به سرمایه اقتصادی تبدیل شود، اما قدرت تبدیل آن به سرمایه فرهنگی کمتر از قدرت تبدیل شدن سرمایه فرهنگی به سرمایه اجتماعی است.