دیدگاه دکرولی[۲۹]

دکرولی دانشمند و متخصص تعلیم و تربیت بیش از دیگران روی ارزش‌های آموزشی بازی تأکید ‌کرده‌است بازی‌هایی که نامبرده برای کودکان تدارک دیده است باعث پرورش استعدادهای حسی- حرکتی آنان می‌شود وی معتقد است که از طریق بازی کودکان اشیاء معمولی و آشنا و تصویرهایی از صحنه‌های زنده را به جای اشکال انتزاعی هندسی قرار می‌دهند و در امر فراگیری آنان تسهیل به عمل می‌آید. به نظر دکرولی بازی تخیلی (بازی‌های تقلیدی) ، هوشی (بازی‌های معمایی) و اجتماعی (بازی‌های گروهی) هم به عنوان روش یادگیری و هم به عنوان وسیله بیان از ارزش و سازندگی قابل توجهی برخوردار است. (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه ژان شاتو[۳۰]

شاتو بازی‌ها را به کنشی، تقلیدی و دلخواه تقسیم نموده است. در بازی‌های کنشی اشتغال خاطری برای تغییر دادن رفتار، اصلاح آن مهارت در کنش و سازگار نمودن این با زمینه‌های دیگر تجلی می‌کند. بازی ابداً به یک کنش محدود نمی‌شود بلکه توسط این کنش به تمام جهات تمایل پیدا می‌کند در سنین کودکستان بازی‌های کنشی به شکل پیچیده‌تری ظاهر می‌گردند مانند بازی‌های دویدنی بازی‌های جیغ و دادی، بازی‌های تقلیدی که طبیعتاً تا اندازه‌ای مستلزم همانندسازی با الگوهای مورد تقلید می‌باشند می‌توانند یک وسیله ورزیده شدن برای شناخت و درک چشم اندازهای دیگران و یا سلاحی علیه خودمحوری باشند. برای مشاهده استعدادهای تقلیدی کودک می‌توان بازی کودکی ۸-۷ ساله را که در نقش مرغ در یک لانه مراقبت شده تخم می‌گذارد و یا بازی کودکی را که لکوموتیوران شده و سعی می‌کند هیچ‌چیز فراموش نشود، مورد توجه قرار داد. بازی‌های دلخواهی با بهترین وجه می‌توانند طرز فکر بازیکن را روشن کنند این بازی‌ها توسط کودکان ابداع می‌گردند و می‌توانند بسیار متنوع و متفاوت باشند. (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه کارل گروس[۳۱]

گروس با پذیرش این ملاک که «بازی عبارت است از یک پیش تمرین عمومی یا تمرین مقدماتی» که می‌توان بازی‌ها را به دو دسته اساسی تقسیم کرد:

الف : بازی‌هایی که در آن‌ ها نقش‌های عمومی مطرح هستند.

ب: بازی‌هایی که نشان دهنده نقش‌های اختصاصی‌اند. (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه کرا[۳۲]

کرا در تقسیم‌بندی خود از بازی‌ها به کنش‌های ارثی و کنش‌های تقلیدی تکیه می‌کند به نظر او کودک بازی می‌کند برای اینکه در بازی او امکان تجسم یا تصور کردن صحنه‌ها وجود دارد زیرا می‌تواند موقع و وضع خارجی را بدون اینکه نسبت به آن‌ ها سازش یافته شد برای خود مجسم کند. مثلاً با عروسک بازی انگیزه مادری خود را تحکیم ببخشد(آرین، ۱۳۹۲).

دیدگاه پرز[۳۳]

پرز بازی‌های کودکان را به سه گروه تقسیم می‌کند:

    1. بازی‌های منظم- بازی‌هایی هستند که در آن‌ ها قواعدی اعمال می‌شود.

    1. بازی‌های، نامنظم- بازی‌هایی هستند که در آن‌ ها هیچ نوع قواعدی اعمال نمی‌شود و جنبه‌های تمرینی را می‌توان در آن‌ ها مشاهده کرد.

  1. بازی‌های مهارتی- در این بازی‌ها سعی کودکان در انجام بازی‌هایی است که مهارت ساختن در آن‌ ها مطرح است و در حد اعلا جنبه سازندگی به خود می‌گیرند. مانند ساختن یک برج. این نوع بازی‌ها در نهایت متضمن جنبه خلاقیت هستند. (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه اشترن[۳۴]

اشترن برای اولین بار مسئله ساخت بازی‌ها را مطرح می‌سازد و بازی‌ها را به دو گروه فردی و اجتماعی یا گروهی تقسیم می‌کند.

الف- بازی‌های فردی: بازی‌هایی هستند که می‌توانند جنبه تجربی یا جنبه ساختن و جنبه اشیاء را داشته باشند. آدمی با این نوع بازی‌ها رابطه خود را با اعضاء بدنش مستحکم می‌کند همچنین رابطه خود را با اشیاء تحکیم می‌کند ‌به این گروه می‌توان بازی‌های نقش دار افزود.

ب- بازی‌های گروهی نیز به سه دسته تقسیم می‌شوند که عبارت‌اند از:

    1. تقلید یک بازیگر بازی می‌گردد.

    1. ایفای نقش‌های تکمیلی

  1. بازی‌هایی که جنبه مبارزه و جنگ دارند. (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه شارلوت بوهلر[۳۵]

بوهلر بازی کودکان را به ۴ دسته تقسیم می‌کند.

الف- بازی‌های اصطلاحاً کششی

ب- بازی‌های تخیلی

ج . بازی‌های آفرینشی

د . بازی‌های اجتماعی (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه هارلوک[۳۶]

هارلوک بازی‌ها را به بازی دلخواه و آزاد، نمایشی و سازنده تقسیم می‌کند نخستین بازی کودکان از نوع دلخواه است که هیچ مقررات و قواعدی نمی‌توان در آن مشاهده کرد. کودک هر طور دوست دارد بازی می‌کند و هر وقت که خسته شد بازی را رها می‌کند. بازی آزادانه کودک بیشتر ماهیت اکتشافی دارد. بازی‌های نمایشی به توانایی‌های کودک برای فرار از محدودیت‌هایی که واقعیت به او تحمیل می‌کند می‌افزاید. این بازی‌ها او را قادر می‌سازد که آرزوهای خود را جامه عمل بپوشاند و بر موقعیت‌هایی که در زندگی او را آزار می‌دهند چیره گردد. بازی‌های نمایشی کودکان آینه‌ای است که فرهنگ جامعه کودکان را منعکس می‌کند. به تدریج که کودکان بزرگ‌تر می‌شوند و میان تخیل و واقعیت فرق قائل می‌شوند به بازی‌های تخیلی کم علاقه می‌گردند و به بازی‌های سازنده روی می‌آورند. نوع متداول بازی‌های سازنده در سنین کودکی «چیز ساختن» است کودک به گل بازی می‌پردازد و اشکال خاصی را با گل می‌سازد. با بهره گرفتن از ماسه‌های نرم کوه و تپه و تونل درست می‌کند و با بهره گرفتن از خمیر مجسمه به ساخت اشیاء و حیوانات دلخواه خود می‌پردازد و از این بازی لذت فراوان می‌برد. (آرین، ۱۳۹۲)

دیدگاه سکایا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...