• مدیریت جریان تولید (Manufacturing Flow Management)

    • مدیریت روابط تامین کنندگان (Supplier Relationship Management)

    • توسعه و تجاری نمودن محصول (Product development and Commercialization‍‍‍‍)

  • مدیریت برگشت (Return Management)

این فرآیندها در شکل ۱ نیز مشخص شده‌اند. مایکل همر اعتقاد دارد هنگامی که فرآیندها درون سازمان پیاده سازی شدند لازم است آن ها را مابین کمپانی‌ها نیز پیاده‌سازی کنیم.مرحله بعدی مؤثر نمودن و ساده کردن فرآیندهایی است که بین کمپانی‌ها هستند. اینجا است که جنگ بر سر درآمد و سود بیشتر در می‌گیرد و برنده آن کمپانی‌هایی خواهند بود که شیوه‌ای جدید برای کسب و کار خود بیابند و فرآیندهایی را به صورت طولی در سازمان طرح نموده و مدیریت نمایند. این کمپانی‌ها آنهایی خواهند بود که از بازده بالایی برخوردارند.(عاملی، ۱۳۸۰)

مشتری

جریان عرضه کننده (۲)

جریان عرضه‌کننده (۱)

تولید کننده

مشتری و مصرف‌کننده نهایی

فرایندهای مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت روابط مشتری

مدیریت سرویس دهی به مشتری

مدیریت تقاضا

مدیریت تکمیل سفارشات

مدیریت جریانات تولید در کارخانه

مدیریت توسعه و تجاری نمودن محصولات عرضه کنندگان

مدیریت برگشت

جریان تولید

شکل (۱-۲) فرایندهای مدیریت زنجیره‌ی تأمین

اصول مدیریت زنجیره تامین

پنج جزء اصلی مدیریت زنجیره تامین عبارتند از:

۱- برنامه: برنامه بخش استراتژیک مدیریت زنجیره تامین است. شما برای مدیریت همه منابعی که برای برآورده ساختن تقاضای مشتری به کار می‌روند به استراتژی نیازدارید. توسعه مجموعه متریک‌ها برای نظارت بر کارایی،کاهش هزینه و تحویل با کیفیت بالا ی زنجیره تامین، بخش اعظمی از برنامه‌ریزی را تشکیل می‌دهد.

۲- منبع: انتخاب تامین کنندگانی که کالاها و خدمات موردنیازشمارابرای ساخت محصول یا خدمت تحویل خواهند داد. فرایندهای قیمت گذاری،تحویل وپرداخت راتوسعه دهید و متریک هایی را برای نظارت و بهبود روابط با تامین کنندگان بسازید.و این فرایندها را در مدیریت موجودی کالاها و خدمات دریافتی از تامین کنندگان نظیر دریافت محموله هاوشناسایی آنان به کارگیرید.

۳- ساخت: در این گام فعالیت های ‌مورد نیاز برای تولید،آزمایش،بسته بندی و آماده سازی برای تحویل صورت می گیرند.

۴- تحویل: بخشی که به لجستیک نیزمعروف است. هماهنگی دریافت سفارشات مشتریان، توسعه شبکه ای از انبارها وراه‌اندازی سیستم صورتحساب برای پرداخت‌ها، این بخش را تشکیل می‌دهند.

۵- بازگشت: بخش مشکل آفرین زنجیره تامین. ساخت شبکه ای برای دریافت نواقص و محصولات برگشتی از مشتریان و پشتیبانی از مشتریانی که با محصول تحویلی مشکل داشتند.(پیروزفر، ۱۳۸۵)

۲-۲-۱-۳) عملکردهایی برای مدیریت در برابر چالش‌های زنجیره تأمین:

۱٫ساختار شرکای زنجیره تأمین: این ‌به این مفهوم است که در دوره طولانی؛کیفیت محصولات برای رقابت باید توسعه و بهبود یابد. همچنین یکپارچگی زنجیره تأمین، میزان رقابت‌پذیری سازمان راتعیین خواهد کرد.

۲٫پیاده‌سازی ارتباط مشارکتی: این بخش به انواع مشارکت‌های ضروری برای شرکت اشاره می‌کند.این عملکرد ارتباطات زنجیره تأمین را به مشارکت با عوامل خارج ازشرکت گسترش می‌دهد.

۳٫طراحی زنجیره تأمین برای سوددهی استراتژیک: ارتباط هر شرکت با شرکت‌های خارج از آن بسیار مشکل زاست.‌در مورد شرکا دقت به موارد((انگیزه شرکا)) و ((ساختار شرکا)) اهمیت دارد.

۴٫اطلاعات مدیریت زنجیره تأمین: این بخش نقش تکنولوژی رادر اصلاح زنجیره تأمین نشان می‌دهد. تغییرات سیستمی‌باید تغییرات (اصلاح) فرایندها و استراتژی شرکت را تحت الشعاع قرار دهد.

۲-۲-۱-۴) یکپارچه‌سازی

در گذشته شرکت‌هایی که در عرضه کالا یا گروهی از کالاها با هم کار می‌کردند سعی داشتند تا از هم جدا باشند و بر روی حفظ یا بهبود عملکرد خود تمرکز داشتند. اما امروزه با توجه به چالش‌های پیش گفته و هزینه زیاد موجودی‌هایی که در سیستم‌های عرضه گسسته برای پاسخ‌گویی به مشتریان لازم است و نیز افزایش سطح خدمت به مشتریان، شرکت‌ها باید در زنجیره‌ها یا شبکه های تأمین با هم کار کنند و نه به صورت جزیره‌های از هم دور افتاده. ‌بنابرین‏، یکی از عوامل کلیدی موفقیت زنجیره‌های تأمین فراهم آوردن امکان همیاری و همکاری اعضای آن‌ ها است. این سطح از همکاری را یکپارچه سازی زنجیره تأمین می‌نامند.
• یکپارچه‌سازی مشتمل بر عناصری است که امکان همیاری شرکت‌های زنجیره تأمین را در بلندمدت فراهم می‌کند. نخست، تشکیل یک زنجیره تأمین به انتخاب شرکای مناسب برای یک شراکت میان مدت نیاز دارد. معیار انتخاب تنها هزینه نیست بلکه توانمندی شریک در پشتیبانی از رقابت‌پذیری زنجیره تأمین بسیار مهم است.
• دوم، تحقق یک سازمان شبکه‌ای موفق مشتمل بر سازمان‌های مجزا از لحاظ حقوقی نیازمند فراهم نمودن همیاری میان سازمانی سطح دو است. در حالت ایده‌آل، هر حلقه از زنجیره تأمین بر شایستگی‌های محوری خود تمرکز دارد و ملزم نیست تا از تصمیمات کلی زنجیره مانند یک عضو از سازمان سلسله مراتبی پیروی کند. اما اطلاعات و دانش تجربی بین اعضای زنجیره به اشتراک گذاشته می‌شود ورقابت میان اعضا جای خود را به تعهد برای بهبود رقابت‌پذیری کل زنجیره داده است. برای ارتقای همیاری در زنجیره تأمین پیوندهای گوناگونی را می‌توان ایجاد نمود؛ مانند پیوندهای فنی، پیوندهای دانشی، پیوندهای اجتماعی، پیوندهای مدیریتی و پیوندهای قانونی.
• سوم، برای مدیریت یک زنجیره تأمین، همنوا نمودن استراتژی‌های شرکای درگیر، بسیار مهم است. همچنین حداقل برخی تصمیمات باید در سطح کل زنجیره تأمین گرفته ‌شوند؛ مانند قطع شراکت با یک عضو یا یکپارچگی با یک شریک جدید (اژدری، بهنام و اختیارزاده،۱۳۹۰).

افزایش قابلیت‌های شبکه زنجیره‌ای عرضه کالا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...