مورفی در تعریف مفهوم خود میگوید:خود عبارت است از احساسات و ادراکاتی که هر کسی از کل وجود خویشتن دارد.این مفهوم سبب می شود که آدمی با وجود تغییرات و تحولاتی که در طول زمان روی میدهد، پیوسته احساس دوام و استمرار نماید.آلفرد آدلر ، معتقد است که خود چیزی جز سبک مخصوص زندگی هر فرد نیست.یونگ نیز در نوشته های اولیه خود ، «خویشتن»را برابر با تمام شخصیت یا روان در نظر گرفته ، لیکن پس از ارائه مفهوم قومی و نژادی شخصیت ، «خویشتن» را گرایش به «وحدت صفات شخصیت»تعریف نموده است(شرفی،۱۳۸۰).
کارل راجرز (۱۹۸۲) به نقل از بیابانگرد(۱۳۸۴) پدیده «خود» را چنین تعریف میکند : « طرز پندار یا تصور نسبتا دائمی هر فرد راجع به ارزشی که او برای خود قائل می شود و رابطه این ارزش با خود واقعی او».جرسیلد۱[۱۲]میگوید:« خود مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می شود.«خود» دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات ، عواطف ، ارزشها و طرز تفکر او میباشد».در خانواده هایی که صمیمیت ، محبت و مهربانی وجود دارد ، کودک میتواند هم ثبات خودپنداری را حفظ کند و هم باعث تغییرات مطلوب در شخصیت خود شود
۲-۴٫نظریه های مربوط به چگونگی تشکیل خود(با تأکید بر دیدگاه کنش متقابل نمادی)
تمرکز اصلی دیدگاه کنش متقابل نمادی ، متوجه نظریه های مربوط به اجتماعی شدن فرد یعنی چگونگی تشکیل خود اجتماعی میباشد؛اولا زندگی اجتماعی مستلزم نوعی ارتباط است و ارتباطات انسانی به میزان زیادی نمادی میباشد. ثانیاً زندگی اجتماعی به کنش متقابل وابسته است بدین ترتیب که رفتار افراد طی کنش متقابل تحت تاثیر هم قرار گرفته و شکل میگیرد(عبدالله زاده،دیانتی نیت،۱۳۸۲).
حال به بیان نظریات کولی و مید در مورد چگونگی خود پرداخته می شود:
۲-۴-۱٫ چارلز هورتن کولی
کولی سعی در تبیین چگونگی شکل گیری خود در رابطه متقابل فرد و جامعه و در تجربه اجتماعی دارد .به طوری که خود در یک فراگرد اجتماعی مبتنی بر مبادله ارتباطی پدید میآید و در آگاهی شخص منعکس می شود و آگاهی یک شخص از خودش بازتاب افکار دیگران درباره خودش است.مکانیسم این عمل عبارت است از نگاه کردن خود در آینه دیگران به عبارت دیگر انسان در این روند سعی دارد خود را از دید دیگران ارزیابی کند. به همین علت او صحبت از خود آینه ای میکند. کولی معتقد است که آگاهی هر کس از خود ، زاده سه عامل – دو عامل تصوری و یک عامل عاطفی – است: ۱- تصور شخص از جلوه ای که او نزد دیگران دارد.۲- تصور شخص از قضاوتی که دیگران درباره او میکنند.۳- عاطفه خصوصی خوش یا ناخوش شخص نسبت به آن جلوه. این سه مرحله بیانگر پدیدار شدن ، اصلاح و تکمیل خود در برابر دیگران است.همچنین به نظر کولی شکل گیری شخصیت متاثر رابطه فرد با دیگران است(عبدالله زاده،دیانتی نیت،۱۳۸۲).
۲-۴-۲٫ جرج هربرت مید
جرج هربرت مید از زمینه اطلاعات کولی استفاده کرد و نظریه اش را در مورد چگونگی ظهور ، رشد و توسعه خود اجتماعی مطرح نمود. خود اجتماعی مفهومی بود که برای اولین بار توسط وی به کار رفت. قضیه اساسی مید این است که جامعه انسانی نمی تواند بدون ذهن ها و خود ها وجود داشته باشد.و این خصایص انسانی از طریق کنش متقابل اجتماعی تظاهر مییابند و فرایند های اجتماعی بر آن ها مقدم اند ، همچنین توانایی توسعه یافته انسان در کاربرد نمادها سبب پیدایش خود و ذهن میگردد.او بر کاربرد نمادها هم در پیدایش خود و هم نظارت بر محیط تأکید دارد ، خود از نظر مید فرایندی اجتماعی است که به وسیله یادگیری ، و درونی ذهنی نمودن مفاهیم کلی ، به وجود میآید. او مهمترین عامل در شکل گیری خود را توانایی انسان قرار دادن خودش به عنوان یک موضوع و شی ء مقابل میداند برای این که انسان موضوعی برای خودش شود باید از بیرون خود را ببیند.از خودش بیرون رفته و از خارج به خود نزدیک شود. این عمل با ایفای نقش دیگران انجام می شود.خود دارای دو جزء «من» و « من اجتماعی» میباشد که محصول رابطه جدلی میان دو تا میباشد.این دو عنصر بنیادی خود و فراگردهایی در داخل خود هستند. من اجتماعی بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی دارد و در واقع چیزی جز ملکه ذهن شدن رویکرد سازمان یافته دیگران ، یا دیگری تعمیم یافته نیست .من بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی ندارد، تنها بعد از وقوع عمل از آن ، من واکنش فرد را در برابر رویکرد سازمان یافته به نوبه خود این رویکرد را دگرگون میسازد .
بر اساس نظر او هویت در روابط با دیگران شکل میگیرد . به نظر او اگر طرز تلقی دیگران از ما تغییر کند ، تصور و تصویر ما نیز از خودمان به احتمال قوی تغییر خواهد کرد(عبدالله زاده،دیانتی نیت،۱۳۸۲)
۲-۵٫تعریف هویت
در فرهنگ عمید هویت چنین تعریف شده است: هویت، یعنی حقیقت شی یا شخصی که مشتمل برصفات جوهری او باشد (معین). فرهنگ لغت آکسفورد(۲۰۰۲) هویت را اینگونه تعریف میکند: خصوصیات احساسات و باروهایی که باعث متمایز افراد از یکدیگر میشوند(ربیعی، ۱۳۸۷).
هویت عبارت است از افتراق و تمیزی که فرد بین خود و دیگران میگذارد(اکبری، ۱۳۸۷). هویت را مجموعه ای از عناصر شخصیت فرد تعریف کردهاند که به وی امکان میدهد تا موضع خود را نسبت به جهان و دیگران مشخص کند(گودرزی و شاملی، ۱۳۸۹).
اریکسون(۱۹۵۰، ۱۹۶۸) اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به سوی تبدیل شدن به فردی ثمر بخش و خشنود، تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قایلید، و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید می توان هویت را به صورت نظریه روشن درباره خود به عنوان عامل منطقی، عاملی که برا اساس عقل عمل میکند، مسئولیت این اعمال را می پذیرد، و میتواند آن ها را توضیح دهد، تعریف کرد(موشمن۱، به نقل از برک ،۱۹۹۸،ترجمه سید محمدی ۱۳۸۴).شکل گیری هویت پدیده ای اساسی در رشد شخصیت انسان است. در این تحول به ترکیبی از مهارت ها، باورها و همانند سازی های کودکانه به نوعی تمامیت یگانه و همسان تبدیل می شود که هم احساس پیوستگی با گذشته و هم جهت گیری به سمت آینده را در فرد به وجود می آورد. از نظر اریکسون هویت یعنی احساس فردیت و یگانگی (برگر۲، ۲۰۰۱،به نقل ازمحمدی،۱۳۹۰).
۱.Moshman
۲.Berger
اریکسون احساس داشتن هویت را، ساماندهی پویا و خود ساخته از انگیزه ها، توانایی ها باورها و تاریخ مشخصی میداند که به صورت خود یکپارچه و مستقل، هدایت کننده مسیر در حال رشد زندگی فرد است. برزونسکی با رویکردی پسامدرن، هویت را غیر متمرکز، پویا، متعدد، وابسته به بافت، نسبی، سیال و چند بخشی میداند (گودرزی و شاملی،۱۳۸۹). شکل گیری هویت در طی یک توالی از مراحل رشدی روی میدهد.در صورت وجود یک محیط مساعد، شکل گیری هویت یک حادثه به طور طبیعی رخ دهنده در رشد شخصیتانسان است(مارسیا۱، ۱۹۸۷ به نقل از طالبیان شریف، ۱۳۸۲).
هویت یابی، در دوران نوجوانی و به موازات رشد فیزیکی شناختی، اجتماعی و عاطفی اهمیتی خاص مییابد. بسیاری از نوجوانان با شور زیادی از خود سؤال میکنند که جایگاه اجتماعی من کجاست؟ شغل آینده من چیست؟ رشته تحصیلی من چه خواهد بود؟ سرانجام با چه کسی ازدواج خواهم کرد؟ و بالاخره ارزش های مذهبی، اخلاقی و فلسفی من چه خواهد بود؟ انتخاب راه ها و ارزش های ممکن برای نوجوانان چندان ساده نیست چرا که آن ها با طیف گسترده ای از انتخاب های ممکن مواجه میشوند و با توجه به تنوع انتخاب ، باید تصمیم بگیرند(سیاری ، ۱۳۸۸)
۲-۶٫ نظریه پردازی هویت