بابایی و حیدرزاده در مقاله خود با عنوان ” مروری بررهیافتهای تحقیق درعملیات برروی مسئله جدول زمانبندی دروس دانشگاهی ” با هدف دستهبندی کردن رهیافتهای تحقیق درعملیات جهت حل مسئله جدول زمانبندی دروس دانشگاهی درسه کلاس تکنیک مبتنی برتئوری رنگآمیزی گراف، متد برنامه ریزی خطی و برنامه ریزی عدد صحیح و تکنیک مبتنی برقید حل این مسئله را بررسی کردهاست.
شفیعی در سال ۱۳۹۱، در پایان نامه خود با عنوان ” حل مسئله جدول زمانبندی دروس دانشگاه ” مبنای حل مسئله جدول زمانبندی، روش رنگآمیزی گراف است که گامی جدید در بهبود فرایند آموزش توسط یکی از جدیدترین روشهای مورد بحث در دنیای فناوریها و نرمافزارهای آموزشی میباشد.گراف مذکور را با یک الگوریتم بهینه و با رعایت تمامی محدودیتهای قوی (شرایط ضروری جهت صحت و کارایی جداول زمانبندی)، و محدودیتهای ضعیف (شرایط اضافی که باعث بهبود جداول زمانبندی میشوند)و اعمال نظرات و خواسته های دانشجویان و اساتید، رنگآمیزی کرده و آن را به یک جدول زمانبندی بدون تداخل تبدیل می کند.
۲-۳-۳- مطالعات خارجی
آبرامسون[۴۴] در سال ۱۹۹۱ در مقالهای با عنوان ” حل مسئله جدولزمانی با بهره گرفتن از تبرید شبیهسازیشده ” به حل مسئله جدول زمانی اشاره دارد، این مسئله شامل چندین نوع برنامه ریزی است، نظیر کلاس دانشجویان، اساتید و اتاقها و از طرفی برنامه بازه های زمانی را شامل می شود. برای حل از روش مونتکارلو که همان تبرید شبیه سازی شده گفته می شود جهت بهینه سازی استفاده شدهاست. ابتدا خود مسئله تعریف شده، سپس روش تبریدشبیهسازی شده توضیح داده می شود. یک جدولزمانی نمونه در این شرایط و محیط تهیه شده و نتایج آزمایشی گزارش گردیدهاست. نتایج نشان میدهد که این روش، جواب سریعتری را نسبت به دیگر روشها ارائه کردهاست.
مسعود و بدری و همکاران در سال[۴۵] ۱۹۹۶ در مقاله خود با عنوان “مدل دومرحلهای چندهدفه برنامه زمانبندی دروس دانشگاهی” یک روش بهینه سازی دومرحلهای با در نظر گرفتن ترجیحات زمانی دوره های آموزشی و نیز ترجیحات اعضای هیئت علمی، در مرحله اول یک ماتریس که شامل اعضای علمی (ردیف) و دوره ها و عواملی نظیر اولویتها (ستون) بود را شکل داد. در مرحله دوم این روش را در دانشگاه امارات متحده عربی به کار گرفت و نتایج به همان خوبی ترجیحات را پوشش داده و یک خانه زمانی خاص را پشتیبانی میکرد.
مسعود و بدری و همکاران[۴۶] در سال ۱۹۹۷ نیز کار مشابهی نظیر کار قبلی خود انجام دادند با این تفاوت که ماتریس شکل گرفته شامل اولویت دوره ها در ردیفها (اولین اولویت در اولین خط، دومین اولویت در دومین خط و سومین اولویت در سومین خط) و با حروفی شامل خانههای زمانی رضایتبخش در ستونها (a برای اولین انتخاب، b برای دومین انتخاب و c برای سومین انتخاب)، که در بخش آمار دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه امارات متحده عربی به کار گرفته شد و نتایج آن نیز به خوبی ترجیحات دوره آموزشی بود و اعضای هیئت علمی را در یک خانه زمانی خاص پشتیبانی میکرد.
نات و آندرس[۴۷] در سال ۱۹۹۸، در مقاله خود با عنوان “مسئله زمانبندی دروس در شرکت آموزش فنی لافتانزا”برای برنامه دوره های شرکت آموزش فنی لافتانزا مسئله را فرموله کرده و یک برنامه ذهنی در طول اولویتهای متفاوت به خوبی الگوریتمهای جستجوی محلی برای تخمین خوب وزنها برای نقشهای مرکب وزین در نظر گرفتهاند؛ که با آزمایشات مختلف محاسباتی برای تخمین عملکرد الگوریتمها بهترین برنامه را تولید کرده که در واقع بهتر از جوابهای معمولی در شرکت آموزش فنی لافتانزا است.
آلبرتو کولورنی و همکاران[۴۸] در سال ۱۹۹۸ در مقالهای با عنوان “یک الگوریتم ژنتیک برای پاسخگویی به مسئله جدولزمانی” نتایج تحقیقاتی که موارد ممکن را به وسیله الگوریتم ژنتیک برای حل مسئله زمانی وجود دارد را پیشنهاد می کند. ابتدا مدلی شامل تعریفی از ساختارهای هیوریستیکی برای تابع هدف و تولید کردن عملگرهای ژنتیکی که بتوانند در ماتریسهای ارائه شده به کار گرفته شوند آورده شده، سپس گزارشی از خروجیهای اجرای سیستم برای تولید جدولزمانی یک مدرسه که رضایتبخش نیز بوده است آورده شدهاست. بعد از آن مقایسه ای بین دو جفت الگوریتم صورت گرفته که نتایج نشان داده است که الگوریتم ژنتیک با جستجوی محلی و جستجوی ممنوع بهتر از تبرید شبیهسازی شده و روش دستی کار کردهاست.
بورونیکو[۴۹] در سال ۲۰۰۰ در مقاله خود با عنوان “مدلسازی کمی و فناوری رانده برنامه ریزی دروس” یک مدل چندهدفه سلسلهمراتبی به کمک مدیران دانشگاه کسب و کار با برنامه ریزی دوره های دپارتمان دروس کارشناسی ارائه کردهاست. مدل ریاضی در رابطه با یک مدل شبیهسازی رویداد گسسته مورد استفاده قرار گرفتهاست که مدلی است برای ثبتنام پروژه های دانشجویان در دوره های زمانی. نتایج حاصل از مدل نشان میدهد برنامه های دانشکده کسب و کار باید به اولویتهای مهمی نظیر حداقل کردن تعارضات درسی دانشجویان، محدود کردن استفاده از دانشکده کمکی و پیوستن به ترجیحات در انتساب اعضای هیئت علمی برای یک بخش توجه کند.
مونتانا و مارشال[۵۰] در سال ۲۰۰۰ در مقاله خود با عنوان ” الگوریتمهای ژنتیک برای مسائل واقعی و پیچیده زمانبندی دروس دانشگاهی” با توجه به رویکرد خود موارد زیر را در پیش گرفتهاند:
-
- دامنه خاص نمایندگی کروموزوم و اعمال ژنتیکی
-
- تابع تخمین چند هدفه
-
- مقداردهی اولیه اکتشافی جمعیت
-
- تغییر زمان پویا
- همکاری متقابل با اپراتورهای انسانی
برانیمیر و مارین[۵۱] در سال ۲۰۰۲، در مقاله خود با عنوان “حل مسئله جدول زمانبندی به وسیله الگوریتم ژنتیک ” برای حل مسئله برنامه جدولزمانی شرح داده اند، این الگوریتم در موارد کوچک و بزرگ مورد آزمایش قرار گرفته است، عملکرد الگوریتم با اصلاح اپراتورهای ژنتیکی اساسی که تعارضهای جدید ایجاد می کند به میزان قابل توجهی در فرد افزایش مییابد.
ین زن ونگ[۵۲] در سال ۲۰۰۳ در مقاله خود با عنوان “استفاده از روشهای الگوریتم ژنتیک به منظور حل مسائل برنامه زمانبندی دروس دانشگاهی” به محدودیتهایی نظیر تعارض در ساعات تدریس، ساعات ترجیحی اساتید و پیوستگی ساعات درسی اشاره دارد و با در نظر گرفتن این موارد، روشهای الگوریتم ژنتیک را برای مواجه شدن با محدودیتهای چندگانه به کار گرفته و به نتایج بسیار قابل قبولی برای مدرسان در مورد زمانبندی دروس دانشگاهی دست یافته است.