۳- مدیریت روابط: فاکتورى که شاید مهمترین بخش مدیریت زنجیره تامین به خاطر ساخت و فرم آن باشد، مدیریت روابط در زنجیره تامین است. مدیریت روابط، تاثیر شگرفى بر همه زمینههاى زنجیره تامین و همچنین سطح عملکرد آن دارد. در بسیارى از موارد، سیستم هاى اطلاعاتى و تکنولوژى مورد نیاز براى فعالیتهاى مدیریت زنجیره تامین به سهولت در دسترس بوده و مى توانند دریک دوره زمانى نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند. اما بسیارى از شکستهاى آغازین در زنجیره تامین، معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایى است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع مى پیوندد. علاوه بر این، مهمترین فاکتور براى مدیریت موفق زنجیره تامین، ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است، به گونه اى که شرکا اعتماد متقابل به قابلیتها و عملیات یکدیگر داشته باشند. درتوسعه هر زنجیره تامین یکپارچه، توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان براى آن ها از عناصر بحرانى و مهم براى نیل به موفقیت است(Rao, 2006).
۲-۲-۵) مدلهای زنجیره تأمین
- مدل مرجع عملیات زنجیره تأمین (SCOR)[11]
مدل مرجع عملیاتی زنجیره تامین توسط انجمن زنجیره تامین بسط و گسترش یافته است. این انجمن یک نهاد مستقل و غیر انتفاعی بوده که این مدل را به عنوان یک استاندارد میان صنعتی خلق نموده اند(Srvulaki & Davis, 2010). مدل مرجع عملیاتی زنجیره تأمین (SCOR) به عنوان یک مدل فرآیندگرا از سال ١٩٩۶ به عنوان یک مدل مرجع برای زنجیره های تأمین مختلف مورد اسقبال مدیران شرکت ها و محققین واقع شده است. SCOR به عنوان اولین چارچوب کلی برای ارزیابی و بهبود مدیریت و عملکرد زنجیره تأمین بوده و نخستین مدلی است که میتواند برای پیکربندی زنجیره تأمین بر اساس استراتژی کسب و کار استفاده شود(Tallontire, 2001). مدل SCOR فرآیندهای زنجیره تأمین را در ۵ گروه برنامه ریزی، منبع یابی، تولید، تحویل و برگشت دسته بندی میکند. هم چنین این مدل، اندا ه گیری عملکرد و ابزارهای حمایتی مناسب را برای هر فعالیت تعریف میکند. عملکرد زنجیره تأمین در مدل SCOR با ویژگی های قابلیت اطمینان، پاسخگویی، انعطاف پذیری، هزینه و دارایی سنجیده می شود که خود شامل زیرشاخص های متعددی هستند(Yu-jun, 2010). چهار سطح کلی از مدیریت زنجیره تأمین در SCOR وجود دارد:
سطح اول مدل اسکور: سطح اول مدل اسکور که به آن سطح عالی نیز میگویند، محدوده و محتوای فرآیندهای مدیریت زنجیره تامین را در بالاترین سطح یعنی سطح راهبردی تعریف می کند. فرآیندهای این سطح عبارتند از :
-
- برنامه ریزی: ارزیابی منابع محلی و منابع زنجیره تامین ،جمع آوری و اولویت دهی به تقاضا و الزامات تقاضا، برنامه ریزی برای زنجیره تامین، برنامه ریزی برای منبع یابی، برنامه ریزی تولید، برنامه ریزی توزیع و تحویل کالا و در نهایت برنامه ریزی جهت ارائه خدمات پس از فروش و بازگشت.
-
- منبع یابی: اجرای برنامه های منبع یابی ،دریافت مواد اولیه، بازرسی مواد دریافتی، اقدام جهت پرداخت در قبال مواد اولیه و یا کالای تمام شده که از عرضه کننده بالادستی دریافت گردیده است.
-
- ساخت: اجرای برنامه تولید، درخواست و دریافت مواد اولیه، طراحی، ساخت، مونتاژ و آزمایش و بسته بندی کالا.
-
- تحویل: اجرای برنامه تحویل، فرآیندهای مدیریت سفارشات، انتخاب حمل کنندگان، تحویل و پردازش صورتحساب محصولات .
- بازگشت: اجرای برنامه بازگشت، بازگشت کالای معیوب، خدمات گارانتی و بازگشت اضافه تحویل(Srvulaki & Davis, 2010).
سطح دوم مدل اسکور: سطح دوم مدل که به آن سطح پیکره بندی نیز میگویند، سطح دوم این فرایند مقوله ها و خدمات به عنوان خط مشی برای شرکت ها تا فعالیت های استراتژیک را تکمیل کند. فرآیندهای زنجیره تامین را در سه مقوله کلی دسته بندی می کند:
فرآیندهای برنامه ریزی، فرآیندهای اجرا و فرآیندهای توانمندسازی. فرایند برنامه ریزی شامل تمامی فرآیندهای لازم جهت اجرای زنجیره تامین میباشد که عبارت است از: برنامه ریزی کل زنجیره، منبع یابی، ساخت، تحویل و بازگشت. فرآیندهای اجرا تمامی فرآیندهایی که وضعیت مواد دریافتی از منبع را به سوی کالای تمام شده تغییر میدهد را در بر میگیرد. این فرآیندها در چهار حوزه قرار می گیرند که در مدل اسکور در سه نوع کلی دسته بندی میگردند: کالای ساخت جهت انبار، کالای ساخت جهت سفارش و کالای مهندسی جهت سفارش (Fayez, 2005).
سطح سوم مدل اسکور: این سطح که سطح تجزیه نیز نامیده می شود، سطوح فرایند عنصر را در بر میگیرد که توانایی رقابت در انتخاب موفقیت آمیز بازارها تعریف می شود. این سطح سطحی است که شرکت ها فعالیت های استراتژیک خودشان را کمی تغییر میدهند (در جهت بهتر شدن ).
فرآیندهای سطح دوم را به زیرفرآیندهای معادل هر یک تفکیک می کند. هر فرایند در این سطح به صورت کلی تعریف گردیده و ورودی ها و خروجی های هر یک تعیین میگردد. در این سطح زنجیره تامین شکل میگیرد و عناصر فرآیندی از نوع برنامه ریزی و توانمندی در یک توالی منطقی نمایش داده می شود (Yu-jun, 2010).
نهایتاً سطح چهارم سطح ابزاری هست، جایی که فعالیت های خاص مدیریت زنجیره تأمین جهت انطباق با شرایط متغیر تجارت تعریف شده است. توجه به تمرکز راهبردی، عملیاتی و یا فنی شاخص ها که مطالعات گوناسکاران (٢٠٠١) بدان معطوف بوده است (Beamon, 1999). فرایند های موجود در زنجیره که این شاخص ها به آن مرتبط میگردند که در تحقیقات چان و کی (۲۰۰۳)، هانگ و همکاران (۲٠٠۴)، لاکامی و مک کارمک (٢٠٠۴) و استفنز (٢٠٠١) مورد توجه بوده است (Beamon, 1999).
جدول ۲-۱ : نقاط قوت و ضعف مدل های SCOR (Qronfelh,S. 2010)
نقاط قوت
نقاط ضعف
تمام ارتباطات و تعاملات شرکت و مشتری را در نظر میگیرد ؛
ناکافی بودن ابزار متدلوژی ها یا تکنیک ها برای اجرای پروژه های شناسایی شده توسط SCOR زیرساخت ضعیف برنامه ای برای سازماندهی و اداره همزمان فعالیت های پروژه ؛
شرحی از فرآیندهای استاندارد که زنجیره تأمین را تشکیل میدهد؛
در برگیرنده موارد آموزش ، کیفیت و فن آوری اطلاعات است اما در مدل صریحًا به آن اشاره نمی شود؛
چارچوبی از روابط در میان فرآیندهای استاندارد؛
برای دستیابی به کل مدل سازمان باید در انجمن زنجیره تامین عضو باشید بنابرین تمام امکانات مدل قابل دست یابی نیست
دارای تعاریف استاندارد، واژگان و معیارهای اندازه گیری برای زنجیره تامین؛
اقدامات مدیریت، که بهترین عملکرد را در پی خواهد داشت؛
منابع داده ای به کار گرفته شده برای مقایسه با بهترین های صنعت و رقابت دارد؛
این مدل مخصوص زنجیره تأمین در سطوح بلوغ مختلف است .