در برخی دیگر از تبیین ها نیز هوش معنوی به عنوان مجموعه ای از مهارت ها در نظر گرفته شده است. که این دیدگاه با سطوح مهارتی ویگلزوورث (۲۰۰۴) همخوانی دارد.
ولمن (۲۰۰۱) اجتماعی بودن و ادراک فرا حسی را دو مهارت اساسی هوش معنوی معرفی میکند . مؤسسه آگاهی سنجی [۳۲]در آمریکا (۲۰۰۵، به نقل از فرامرزی و همکاران ۱۳۸۸) شش مهارت برای هوش معنوی تعریف کردهاست که شامل دلسوزی برای دیگران، احساس ملکوتی، خرد ورزی، توانایی گوش دادن، توکل بر خدا، و تعهد و ایمان میباشد. همچنین اسمیت (۲۰۰۵) نیز ۱۰ مهارت هوش معنوی را بدین گونه شرح میدهد:
۱) تجربه معنوی : وجود فعالیت و تجربه های خاص مذهبی
۲) مقابله با استرس: استفاده از ایمان و اعتقاد مذهبی برای حل مسائل و فشارهای زندگی ۳) هدفمند بودن: داشتن هدفی مشخص در زندگی با در نظر گرفتن مسائل مذهبی
۴) پرستش گاه : تمایل به مکان های مذهبی و رهبری مذهبی
۵) خارج شدن از اصول : فاصله گرفتن از اصول و عقاید کلیشه ای [ تقلیدی و بدون تعقل] در زندگی ۶) محوریت اعتقادات: تاثیر مذهب در رفتار وعملکرد (مانند خوردن آشامیدن،و پوشش)
۷) مقررات مذهبی: رعایت قوانین و فرمایشات مذهبی در زندگی
۸) نیایش: دعا کردن و اعمال مذهبی در زندگی
۹) تحمل کردن : تحمل اعتقادات سایر مذاهب و برخورد اصولی و منطقی با آنان
۱۰) مفاهیم دینی: اعتقاد به مفاهیم اساسی دینی (مانند خالق یکتای جهان ، روح، وزندگی پس از مرگ)
لینتون[۳۳] (۲۰۰۹؛ به نقل از غباری بناب ودیگران ۱۳۸۶ ) برای معرفی افراد دارای هوش معنوی بالا سعی در توصیف ویژگی های ذهنی به علاوه خصوصیات آن ها دارد. وی در یک پژوهش کیفی بر روی مدیران موفق خارجی و چینی شاغل در چین نشان داده است که آن ها برای دست یابی به نتایج خارق العاده از هوش معنوی بهره میبرند. وی پنج خصلت مشترک را که بین مدیران دارای هوش معنوی بالا وجود دارد بر می شمارد:
۱) آن ها سخت کوش اند
۲) به کاری که میکنند عشق می ورزند و از آن انرژی می گیرند.
۳) ارزش های خود را شناخته و به آن پایبندند.
۴) به جد نسبت به ریشههای فرهنگی خود آگاهی داشته و به آن ها احترام میگذارند.
۵) رفتار پسندیده دارند.
از دیدگاه او دو خصلت اول یک زندگی فعال را فراهم میکنند. دو خصلت دوم باعث آن میشوند که انرژی افراد به نتایج مثبت منتهی شود. خصلت پنجم موجبات گسترش و سرایت خصلت های قبل را در میان تعداد بیش تری از افراد فراهم می آورد.
هوش معنوی شامل حس معنا وداشتن مأموریت در زندگی، حس تقدّس در زندگی، درک متعادل از ارزش ماده و معتقد به بهتر شدن دنیا است.(غباری بناب ودیگران ، ۱۳۸۶،ص۱۳۱).
ایمونز (۲۰۰۰) هوش معنوی را شامل پنج مؤلفه دانست:
۱- ظرفیت برای تعالی
۲- توانایی برای تجربه حالت های هشیاری عمیق
۳- توانایی برای خدایی کردن و تقدس بخشیدن به امور روزانه
۴- توانایی برای سود بردن از منابع معنوی جهت حل مسائل
۵- ظرفیت پرهیزگاری (تقوی داشتن)
او (۲۰۰۰) عنوان میکند توانایی برای تجربه حالت های هشیاری عمیق و غیر معمول از ویژگی های مهم معنویت است. تعالی و کمال به معنای حرکت به سوی اوج، مرزهای فراتر از جهان فیزیکی و آگاهی عمیق از خودمان است.
همچنین عرفان آگاهی از واقعیت نمایی است، یک حس یگانگی و وحدت که مرز تمام اشیاء و پدیده ها ناپدید می شود و یک کلیت واحد به وجود میآید. اگر کمال گرایی را به عنوان مؤلفه اصلی هوش معنوی در نظر بگیریم در قرآن کریم چنین آمده است «ای انسان، تو در حرکت به سوی پروردگارت هستی و او را ملاقات خواهی کرد »(سوره انشقاق، آیه ۶).
مؤلفه دیگر هوش معنوی تقدس بخشیدن به امور روزانه است، یعنی تمام اموری که فرد انجام میدهد علاوه بر یک هدف اختصاصی یک هدف کلی و مقدس هم دارد، هنگامی که یک عمل با هدفی مقدس صورت می پذیرد کیفیت متفاوتی دارد، در دیدگاه اسلام تأکید فراوانی در این خصوص شده است که در
هنگام شروع کار و انجام امور روزانه با نام خدا و برای رضای او انجام شود.
چهارمین مؤلفه هوش معنوی به رابطه دین و معنویت با مهارت های حل مسأله اشاره دارد، بسیاری از افراد در معنا بخشیدن به پدیدههای مختلف زندگی که ممکن است برای آنان سخت و دشوار باشد از باورهای دینی سود میبرند و این مسأله میتواند تا حد زیادی به سازگاری آنان کمک کند، برای مثال پارگامنت (۱۹۹۷، به نقل از ایمونز،۲۰۰۰) عنوان میکند که دین میتواند در کاهش اثرات منفی استرس های زندگی در افراد مؤثر باشد.
پنجمین مؤلفه هوش معنوی صفات پرهیزگارانه است. ایمونز (۲۰۰۰) عنوان میکند رفتارهایی مانند بخشش، شکرگذاری، ایثار و فداکاری، عشق مقدس از جمله صفات پرهیزگارانه است که از مؤلفه های هوش معنوی به شمار میروند.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند «ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوا پیشه کنید و هر کس نگاه کند که برای فردای خود چه از پیش فرستاده است» (سوره حشر، آیه ۱۸). مفهوم خود کنترلی نیز در متون اسلامی همان عدم پیروی از نفس است که چه بسا پیروی از آن باعث گمراهی و دوری انسان از تقوی و پرهیزگاری است (رجایی، ۱۳۸۹).
مک مولن[۳۴](۲۰۰۳)، نیز معتقد است ارزشهایی مانند شجاعت، یکپارچگی،شهود و دلسوزی از مؤلفه های هوش معنوی هستند.همچنین وی معتقد است بین بصیرت وهوش معنوی رابطه وجوددارد و در مقابل، استرس ضد شهود است. وی یکی از راه های افزایش بصیرت را توجه آرامش بخش عنوان می کند. از نظر موران نگرانی، تلاش فزاینده و نافرجامی است که به دلیل تأخیر در تصمیم گیری روی میدهد.
ایمونز معنویت و مذهب را در ارتباط تنگاتنگی میبیند. به عقیده وی پنج ویژگی هوش معنوی عبارتند از:
– استعداد ماورای طبیعت
– توانایی ورود به وضعیت والای معنوی هشیاری
– توانایی انجام فعالیتهای روزمره، روابط با حسی مقدس یا ملکوتی
– توانایی استفاده از منابع معنوی برای حل مشکلات زندگی
– ظرفیت رفتار از روی فضیلت یا پرهیزکاری (نشان دادن بخشش، بیان شکرگزاری، متواضع بودن، ابراز دگر خواهی)
امرام و درایر [۳۵](۲۰۰۷) نیز هفت مؤلفه برای هوش معنوی مطرح کردند:
– هشیاری: آگاهی و خود دانایی رشد یافته
– فیض الهی: زندگی همراه با تظاهر عشق الهی و اعتماد در زندگی
– معنایابی: معنادار بودن فعالیت های روزمره از طریق احساس هدفمندی و یک حس وظیفه شناسی در روبه رو شدن با رنج ها و مشکلات زندگی
– تعالی: حرکت فراتر از یک خویشتن منفرد به یک کلیت به هم پیوسته
– حقیقت: زندگی با پذیرش و گشاده رویی، کنجکاوی و عشق برای تمام مخلوقات
– داشتن صلح و آرامش نسبت به خویشتن (حقیقت، خداوند و ذات حقیقی)
– هدایت- درونی: آزادی درونی همراه با مسئولیت و خرمندی در اعمال
سیسک و تورنس [۳۶](۲۰۰۱) مؤلفه های هوش معنوی رادر شش زمینه مطرح کردند:
– ظرفیت ها اصلی : علاقمندی به مسائل هستی وعالم وجود ومهارت های مانند تمرکز و در خود فرو رفتن، الهام وبصیرت
– ارزش های اصلی : پیوستگی و وحدت، مهربانی، احساس ثبات وتعادل، مسئولیت پذیری و عبادت