بدیهی است هنگامی که شرکت سهام جایزه منتشر میکند به نسبت افزایش سرمایه قیمت سهام بایستی در بازار افت کند زیرا مبالغ مربوط به افزایش سرمایه قبلاً در حقوق صاحبان سهام مستقر بوده و اکنون هیچ تغییر اساسی در شرکت رخ نداده است که حاکی از افزایش درآمدهای آتی باشد، در صورتیکه تعداد اوراق سهام افزایشیافته است و در آینده درآمدی که حاصل میشود باید بین تعداد بیشتری ورقه سهم تقسیم شود و چون هیچ گونه تغییری که منجر به افزایش درآمد آتی شرکت شود، روی نداده است. جهت حفظ نرخ بازدهی هر سهم قیمت سهم باید به همان میزان در بازار تنزل داشته باشد (جهانخانی و پارسائیان،۱۳۷۳).
شیوه پرداخت سود سهام در ایران
در شرکتهای سهامی ایران معمولاً سود سال مالی قبل در اوایل سال بعد موردمحاسبهقرار میگیرد و پس از تأیید بازرسان قانونی و حسابرسان از این نظر که سود مطابق با اصول و استانداردهای حسابداری محاسبهشده است مراتب در مجامع عمومی صاحبان سهام مطرح میشود و صاحبان سهام نسبت به چگونگی و مبلغ تقسیم سود بین سهامداران و مبلغی که باید در شرکت باقی بماند تصمیم میگیرند. سودی که باید بین صاحبان سهام تقسیم شود از طریق آگهی به اطلاع آنان میرسد و معمولاً مهلتی را برای مراجعه سهامداران برای ثبتنام دریافت سود تعیین میکنند و سپس شرکت به پرداخت سود به سهامداران مبادرت میکنند (جهانخانی و پارسائیان،۱۳۷۳).
سیاستهای متداول تقسیم سود
شرکتهای سهامی عام باید در رابطه با تقسیم سود، سیاست مشخصی را اتخاذ کنند. در تدوین این سیاست عوامل متعددی ازجمله سیاستهای مورداستفاده در سایر شرکتهای مشابه و عوامل دیگری که در ابتدای فصل مطرح شد باید موردتوجه قرار گیرند. اگرچه میتوان صدها سیاست تقسیم سود متفاوت را مشخص ساخت، ولی اکثر سیاستهای تقسیم سود در یکی از سه گروه اصلی به شرح ذیل طبقهبندی میشوند: (دستگیر، ۱۳۸۷،۵۲).
نسبت سود تقسیمی ثابت
شرکت میتواند به چندین طریق از نسبت سود تقسیمی ثابت استفاده کند و آن را در سیاست تقسیم سود بگنجاند. آن روشها بهقرار ذیل است:
الف) پرداخت درصد ثابتی از سود سالانه
ب) پرداخت سود سهام به صورت درصد ثابت و مشخصی از سود خالص سالهای قبل
ج) انتخاب درصدی به عنوان نسبت سود تقسیمی مطلوب که قرار است در بلندمدت رعایت شود. درصد سود تقسیمی واقعی در یک سال میتواند کمتر یا بیشتر از درصد مطلوب باشد، ولی شرکت میکوشد درصد سود تقسیمی واقعی را نزدیک به درصد مطلوب نگه دارد(دستگیر، ۱۳۸۷،۵۲).
پرداخت سود ثابت
بسیاری از شرکتها در زمینهٔ پرداخت سود رویه ثابتی دارند و تقریباً به صورت پایدار عمل میکنند. متداولترین روش که بسیاری از شرکتها در سالهای اخیر در پیشگرفتهاند این است که سالانه از بابت سود هر سهم مبلغ معینی پرداخت میکنند و با افزایش سود شرکت بهتدریج بر این مبلغ میافزایند. شرکتی که سیاست تقسیم سود خود را بر این اساس گذارده باشد با اعلان میزان سود تقسیمی هر سهم، پیام مهمی را به سهامداران مخابره میکند، بهویژه زمانی این امر اتفاق میافتد که میزان سود تقسیمی شرکت دستخوش تغییرات چرخههای تجاری و نوسانات بازار قرار نگیرد. ازآنجاکه پرداخت سود سهام مستلزم داشتن سود و همچنین نقدینگی کافی است، شرکتی که چنین سیاست را دنبال میکند به سهامداران و گروههای ذینفع این پیام را میدهد که ازنظر سودآوری و قدرت نقدینگی در وضع بسیار خوبی قرار دارد(دستگیر، ۱۳۸۷).
پرداخت منظم سود ثابت بعلاوه یک مبلغ اضافی
برخی از شرکتها سیاست تقسیم سود خود را بر این اساس میگذارند که سالانه مبلغ معینی به عنوان سود هر سهم به سهامداران پرداخت کنند و با افزایش سود شرکت بر میزان سود تقسیمی هر سهم بیفزایند. مزیت دادن مبلغ اضافی در این است که شرکت میتواند برحسب ضرورت مبالغ اضافی را قطع کند، بدون اینکه از میزان سود تقسیمی هر سهم بکاهد. یکی از عیبهای کاربرد چنین روش در این است که نوعی توقع در سهامداران به وجود میآورد و هرسال منتظر دریافت مبلغ بیشتری خواهند بود. اگر این مبلغ اضافی پرداخت نگردد، احیاناً قیمت بازار سهام شرکت کاهش مییابد(دستگیر، ۱۳۸۷).
نظریه های مختلف درباره سیاست پرداخت سود سهام
دو نظریه متفاوت در ارتباط بااهمیت سیاست پرداخت سود سهام وجود دارد نظریه اول که با عنوان مکتب بازارهای ناقص مورداشاره قرار میگیرد سیاست پرداخت سود سهام را مربوط و بااهمیت تلقی میکند اما نظریه دوم یعنی مکتب بازارهای کامل سیاست پرداخت سود سهام اساساً نامربوط محسوب میشود.
در مکتب بازارهای ناقص استدلال میشود که عواملی نظیر هزینه های مبادله، هزینه تحصیل اطلاعات و مسائل مالیاتی موجب میگردد که بازار کامل محسوب نشود و اهمیت سیاست پرداخت سود سهام را مورد تأکید قرار میدهد برخی از پیروان مکتب مذبور بر این باورند که پرداخت سود سهام کمتر و تأمین مالی پروژه های سرمایهای از منابع داخلی در مقایسه با پرداخت سود سهام بیشتر و تأمین مالی از منابع خارجی ازنظر واحدهای انتفاعی به مصلحت و مرجح است. در واقع تأمین مالی داخلی در مقایسه با تأمین مالی خارجی (از طریق انتشار سهام) ارزانتر و بهتر تلقی میشود زیرا، سهامداران فعلی درآمد خود را از طریق افزایش قیمت سهم تحصیل میکنند (بهجای دریافت سود سهام) که ازلحاظ پرداخت مالیات بر درآمد به نفع آنان است علاوه بر این در تأمین مالی از منابع داخلی میتوان از هزینه های انتشار اوراق بهادار و امثالهم نیز پرهیز کرد(دستگیر، ۱۳۸۷).
مکاتب فکری در مورد تقسیم سود
بیش از چندین دهه است که پژوهشگران دانشگاهی و کارشناسان والاستریت و مدیران عالیرتبه شرکتها تلاش کردهاند تأثیر سرمایهگذاری مجدد سود شرکتها در مقایسه با اثر تقسیم سود بین سهامداران را بر ثروت آتی سهامداران موردمطالعه قرار دهند و از آن نتایج مقتضی استخراج کنند نتایج این تحقیقات را میتوان به صورت زیر طبقهبندی کرد (بهرام فر، ۱۳۸۳،۱۲۴).
۱-آن دسته از تحقیقاتی که به بررسی رابطه بین ارزش بازار سهام و سود تقسیمی میپردازد که عمدتاًً مبتنی بر دو نظریه هستند:
الف) نظریه مربوط بودن (تأثیر سود تقسیمی بر ارزش شرکت)
ب) نظریه نامربوط بودن (عدم تأثیر سود تقسیمی بر ارزش شرکت)
۲-آن دسته که به بررسی اثرات علامتدهی (اطلاعرسانی) اعلام سود سهام بر ارزش شرکت میپردازند[۵] طبق این نظریه سود تقسیمی محتوای اطلاعاتی دارد
۳-آن دسته که به بررسی تأثیر ترکیب سهامداران بر سیاست تقسیم سود میپردازند (تئوری صاحبکار). طبق این نظریه سیاست تقسیم سود تابعی است از ترکیب علائق سهامداران
۴-آن دسته از مطالعاتی که رابطه بین سرمایهگذاری، سود تقسیمی و سود را بررسی میکند و با بهرهگیری از روشهای رگرسیونی سعی در مدلسازی بین متغیرهای فوق دارد.
در ادامه به تشریح مطالب در مورد تحقیقات دسته اول و تحقیقات دسته دوم میپردازیم.