کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 آموزش حرفه‌ای میجرنی
 حقایق جالب درباره انیمیشن
 تکنیک تولید محتوای آسمان‌خراش
 علل استفراغ در سگ‌ها
 تفاوت عشق در سنین مختلف
 راهکارهای عملی درآمد اینترنتی
 نگهداری از سگ نژاد داشهوند
 روش‌های جذب جنس مخالف
 لیست کامل وسایل ضروری سگ
 کسب درآمد از فروش عکس هوش مصنوعی
 افزایش فروش محصولات دست‌ساز
 علل پرخاشگری در سگ‌ها
 کسب درآمد از تماشای تبلیغات آنلاین
 شغل‌های مناسب برای افراد کم‌مهارت
 آموزش برنامه‌نویسی برای درآمدزایی
 معرفی نژاد سگ آمریکن بولی
 آموزش حرفه‌ای Grammarly
 حفظ شور و شوق در روابط بلندمدت
 هشدار درباره کسب درآمد بدون آگاهی
 راهکارهای مارکتینگ پلن موفق
 خطرات فروش محصولات دیجیتال ناآگاهانه
 بهینه‌سازی تجربه کاربری وبسایت
 جلوگیری از بحث‌های بیپایان در رابطه
 راهکارهای جذب دختران برای ازدواج
 درآمد از تدریس آنلاین برنامه‌نویسی
 احساس کمبود در روابط عاشقانه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



بخش دوم: مسئولیت مدنی دولت

مبحث اول: تعریف مسئولیت مدنی دولت

مقدمه دوما، حقوق‌دان معروف می‌گوید: «هر تلف و هر زیانی که به وسیله عمل دیگری تحقق یابد، خواه منشاء آن بی‌احتیاطی، اهمال یا عدم اطلاع از امری که دانستن آن لازم است یا خطاهای مشابه (هر چند بسیار سبک باشد) باید که بی‌احتیاطی یا خطای دیگری داشته باشد جبران شود، زیرا این عمل، ظلمی است که اعمال شده، هر چند که فاعل قصد اضرار نداشته باشد».

گرچه تعاریف گوناگونی از مسئولیت مدنی دولت از ناحیه حقوق‌دانان ارائه شده، اما در یک جمع‌بندی می‌توان گفت مسئولیت مدنی دولت عبارت است از مسئولیت ناشی از اعمال دولت اعم از اینکه مسئولیت مبتنی بر تقصیر بوده یا نبوده باشد.

انسان چون در و وضع طبیعی در مخاطرات بسیاری بوده نمی‌توانسته به تنهایی بر مشکلاتش فائق آید لذا به سمت تشریک مساعی رفت و کم‌کم با انعقاد قراردادها دولت را تشکیل داد. اما بر خلاف انتظارش دولت بجای تأمین رفاه هر روز به قدرت خود افزود و خود به عنوان بزرگترین دشمن مردم درآمد که در این باب نوشته های تاریخ‌نویسان از قساوت و سنگدلی حاکمان سند است. در این دوره ها سخت‌ترین جرم‌ها، جرم خیانت به حکومت بود که معمولاً با مجازات اعدام مواجه می‌شد. در ایران باستان و حتی پس از آن کیفر خیانت‌پیشگان اعدام خود و خانواده‌شان بود. در دوران بعد از اسلام نیز چنین انحرافی از سوی حاکمان وقت وجود داشته است و در کشورها و جوامع دیگر چنین وضعیت مشابهی به چشم می‌خورد.

مثلاً لویی چهاردهم با این عبارت که «دولت یعنی من» قدرت استبدادی دولت و خودش را به مردم نشان می‌داد.

از حدود قرن نوزدهم میلادی دولت‌مردان ‌به این نتیجه رسیدند که رسیدن به قدرت جز با حمایت مردم مقدور نبوده و بقاء حکومت نیز در گرو پشتیبانی مردم از این قدرت عالی می‌باشد. از این تاریخ به بعد بود که آثار و نشانه های پذیرش مسئولیت توسط دولت پیدا شد و این اعتقاد عمومی که پادشاه (دولت) اشتباه نمی‌کند اصلاح گشت.

مفهوم مسئولیت دولت عبارت است از: مسئولیت ناشی از اعمال دولت است اعم از این که مسئولیت مبتنی بر تقصیر بوده یا نبوده و خواه در اثر نواقص سیستم اداری یا در اثر خطای عوامل انسانی باشد. مسئولیت مدنی دولت در قبال شهروندان حوزه‌ای از مسئولیت در قانون اساسی و منابع معتبر فقهی محسوب می‌شود و این مسئله در عرصه‌هایی زندگی صنعتی امروزی، که دولت فعالیت انحصاری کامل دارد، به نحوی محسوس است زیرا مردم در یک ارتباط قهری، از خدمات دولتی بهره‌مندند و به موازات آن، از نتایج زیان‌بار آن خدمات، در امان نیستند و در این فرایند زیان‌‌دیدگان اسباب و وسایل تحقیق و اطمینان از سلامت و صحت اعمال دولت را در اختیار ندارند زیرا از یک سو توانایی عملی و ابزار و اجازه تحقیق از درستی خدمات ارائه شده از سوی دولت را در اختیار نداشته و از سوی دیگر این تحقیق منطق اقتصادی و ضمانت اجرایی ندارد. چه آن که نظام‌های مختلف سیاسی این امر از وظایف تعریف شده دولت بود و تابع مقررات خاص است در اصل ۱۷۳ قانون اساسی این منطق اجتماعی به صراحت در یک چهارچوب تعریف شده و برای رسیدگی به شکایات و خسارات وارده به افراد و بروی عملکرد سازمان‌های دولتی مراجع و نهادهای مشخصی و پیش‌بینی شده است. دولت به عنوان یک شخصیت حقوقی کلان در همه زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی برنامه‌ریزی داشته و برای پیشبرد اهداف خویش وسایل فنی و تکنولوژی مختلفی را به خدمت می‌گیرد. مؤسسات دولتی در انجام وظایف تعریف شده در عرصه‌های مختلف امکان ارتکاب خطا و اشتباه و سهل‌انگاری و ترک فعل را ندارند. بدین جهت اصل ۱۶۷ قانون قوه قضاییه را پناهگاه زیان‌دیدگان اعلام ‌کرده‌است و تدارک و جبران ضررها را لازم دانسته است. از این رو چنانچه ‌به این گزاره‌ها، آموزه‌های دینی و تکالیف شرعی نیز افزوده شود، هر گونه شک و شبهه‌ای ‌در مورد دولت بر طرف می‌گردد

مبحث دوم :گستره مسئولیت مدنی دولت

در گذشته باور بر این بوده که مسئولیت دولت در برابر خسارات وارده مطلق نیست بلکه اعمال دولت یا مربوط به حاکمیت است یا تصدی. اعمال مربوط به حاکمیت اعمالی است که در انجام آن دولت حاکم و قدرت مطلق است به وسیله آن ها به مردم فرمان می‌دهد و اعمال تصدی اعمالی است که در آن ها نشانی از قدرت سیاسی دولت دیده نمی‌شود بلکه دولت با همان شرایطی که برای افراد مقرر شده عمل می‌کند. به همین جهت اعمال مذبور از نظر حقوقی نظیر اعمال عادی است. طرفداران این نظریه معتقدند که دولت تنها در قبال اعمال مربوط به تصدی مسئول است اما در قبال اعمال حکومتی خود مسئولیتی ندارد. اما امروزه این نظریه دیگر طرفداران چندانی ندارد و مسئولیت قوه مجریه عمومیت دارد و سلب مسئولیت از دولت منجر به مواردی است که قانون معین ‌کرده‌است. به بیانی دیگر از نظر حقوقی تنها اشخاص حقیقی دارای مسئولیت نیستند بلکه اشخاص حقوقی هم در قبال اعمال خود مسئول‌اند. دامنه مسئولیت دولت از دامنه مسئولیت سایر شخصیت‌های حقوقی گسترده‌تر است و هر چه میزان دامنه گسترده‌تر می‌شود مسئولیت نیز در قبال اعمالش گسترده‌تر می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-27] [ 06:10:00 ب.ظ ]




نمودار ۲-۴ : توزیع فراوانی تحصیلات درآزمودنی ها

همان‌ طور که در نمودار فوق دیده می شود نیز توزیع فراوانی مربوط به تحصیلات از بیشترین به کمترین به ترتیب لیسانس، فوق دیپلم ، دیپلم ، فوق لیسانس و زیر دیپلم می‌باشد.

۳-۲- ۴ متغیرهای پژوهش

جدول ۴-۴ : شاخص گرایش مرکزی و پراکندگی نمرات متغیرهای پژوهش

بیشترین

کمترین

دامنه تغییرات

انحراف معیار

میانگین

متغیرها

۶۴

۲

۶۲

۱۵/۱۲

۶۳/۱۹

سلامت روان

۴۰

۰

۴۰

۵۳/۹

۰۷/۱۴

استرس

۳۶

۰

۳۶

۱۸/۸

۸

اضطراب

۱۳۸

۴۰

۹۸

۴۵/۱۹

۹۷/۹۸

تنظیم شناختی هیجان

همانطورکه در جدول فوق مشاهده می شود میانگین نمرات سلامت روان ۶۳/۱۹ و انحراف معیار ۱۵/۱۲ می‌باشد . بیشترین و کمترین نمرات سلامت روان در آزمودنی ها به ترتیب ۶۴ و ۲ و دامنه تغیرات ۶۲ می‌باشد. میانگین نمرات استرس ۰۷/۱۴ و انحراف معیار ۵۳/۹ می‌باشد . بیشترین و کمترین نمرات استرس در آزمودنی ها به ترتیب ۰ و ۴۰ و دامنه تغیرات ۴۰ می‌باشد. میانگین نمرات اضطراب ۸ و انحراف معیار ۱۸/۸ می‌باشد . بیشترین و کمترین نمرات استرس در آزمودنی ها به ترتیب ۰ و ۳۶ و دامنه تغیرات ۳۶ می‌باشد . میانگین نمرات استرس ۹۷/۹۸ و انحراف معیار ۴۵/۱۹ می‌باشد. بیشترین و کمترین نمرات استرس در آزمودنی ها به ترتیب ۴۰ و ۱۳۸ و دامنه تغیرات ۹۸ می‌باشد .

۳-۴ تحلیل استنباطی داده ها

بررسی فرضیه اول : نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.

برای بررسی فرضیه اول پژوهش از روش آماری ” رگرسیون چند متغیره ” استفاده شده است که خلاصه ای از یافته های این محاسبات در جدول ذیل گزارش شده است.

جدول ۸-۴ ماتریس همبستگی نظم جویی شناختی هیجان ، استرس و سلامت روان

متغیرها

نظم جویی شناختی هیجان

استرس

سلامت روان

نظم جویی شناختی هیجان

۱

استرس

۰۲/۰

۱

سلامت روان

۱/۰-

**۶۸/۰

۱

* معناداری در سطح ۰۵/۰ ،

** معناداری در سطح ۰۱/۰

جدول ۸-۴ ماتریس همبستگی نظم جویی شناختی هیجان ،استرس و سلامت روان را نشان می‌دهد . همان‌ طور که مشاهده می شود ، بین نظم جویی شناختی هیجان و سلامت روان رابطه معناداری از نظر آماری وجود ندارد ولی بین استرس و سلامت روان رابطه معنادار می‌باشد ( p<0/01 ) . همچنین بین نظم جویی شناختی هیجان و استرس رابطه معناداری از نظر آماری دیده نشد.

جدول ۹-۴ ضرایب ( شاخص ها ) رگرسیون ‌بر اساس روش همزمان

متغیر ملاک

متغیر پیش بین

B

Beta

P

T

R

R2

P

سلامت روان

استرس

۸۷/۰

۶۸/۰

۰۰۰/۰

۵۴/۱

۶۹/۰

۴۸/۰

۰۰۰/۰

نظم جویی شناختی هیجان

۷۵/۰-

۱۲/۰-

۰۴/۰

۰۲/۲-

۴۸ درصد از مقدار واریانس سلامت روان توسط این مدل ( همزمان ) تبیین می شود ( ۴۸/۰ = R2 ). این مقدار معنادار می‌باشد، به عبارتی بیانگر معناداری کل مدل می‌باشد (۰۵/۰ p< ).

با توجه به جدول فوق هردو متغیر استرس و نظم جویی شناختی هیجان در پیش‌بینی سلامت روان سهم دارند، ولی استرس سهم بسیار بیشتری در پیش‌بینی سلامت روان دارد (۰۵/۰p<،۶۸/۰ = ) . به عبارتی نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.

نمودار ۳-۴ شیب خط رگرسیون

بررسی فرضیه دوم : نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.

برای بررسی فرضیه اول پژوهش از روش آماری ” رگرسیون چند متغیره ” استفاده شده است که خلاصه ای از یافته های این محاسبات در جدول ذیل گزارش شده است.

جدول ۱۰-۴ ماتریس همبستگی نظم جویی شناختی هیجان ، اضطراب و سلامت روان

متغیرها

نظم جویی شناختی هیجان

اضطراب

سلامت روان

نظم جویی شناختی هیجان

۱

اضطراب

۰۶/۰-

۱

سلامت روان

۱۰/۰-

**۶۶/۰

۱

* معناداری در سطح ۰۵/۰ ،

** معناداری در سطح ۰۱/۰

جدول ۱۰-۴ ماتریس همبستگی نظم جویی شناختی هیجان ،اضطراب و سلامت روان را نشان می‌دهد. همان‌ طور که مشاهده می شود ، بین نظم جویی شناختی هیجان و سلامت روان رابطه معناداری از نظر آماری وجود ندارد ولی بین اضطراب و سلامت روان رابطه معنادار می‌باشد ( p<0/01 ) . همچنین بین نظم جویی شناختی هیجان و اضطراب رابطه معناداری از نظر آماری دیده نشد.

جدول ۱۱-۴ ضرایب ( شاخص ها ) رگرسیون ‌بر اساس روش همزمان

متغیر ملاک

متغیر پیش بین

B

Beta

P

T

R

R2

P

سلامت روان

اضطراب

۰۴/۰-

۶۶/۰

۰۰۰/۰

۸۲/۱۰

۶۷/۰

۴۵/۰

۰۰۰/۰

نظم جویی شناختی هیجان

۹۸/۰

۰۶/۰-

۲۹/۰

۰۵/۱-

۴۵ درصد از مقدار واریانس سلامت روان توسط این مدل ( همزمان ) تبیین می شود ( ۴۵/۰ = R2 ). این مقدار معنادار می‌باشد، به عبارتی بیانگر معناداری کل مدل می‌باشد (۰۵/۰ p< ).

با توجه به جدول فوق متغیر اضطراب در پیش‌بینی سلامت روان سهم دارد (۰۵/۰p<،۶۶/۰ = )، ولی نظم جویی شناختی هیجان سهمی در پیش‌بینی سلامت روان ندارد (۰۵/۰p>،۰۶/۰- = ) . به عبارتی نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای ندارد.

نمودار ۴-۴ شیب خط رگرسیون

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

۱-۵ مقدمه

تنظیم هیجانی، شامل استفاده از استراتژی های رفتاری و شناختی برای تغییر در مدت زمان یا شدت تجربه ی یک هیجان است (گراس و تامپسون، ۲۰۰۷) و مشخص شده است که افراد در مواجهه با رویدادهای استرس زا، از راهبردهای تنظیم هیجان متفاوتی برای اصلاح یا تعدیل تجربه ی هیجانی خود استفاده می‌کنند( گراس و تامپسون، ۲۰۰۷؛ کول، ۲۰۰۹؛ به نقل از تروی، ۲۰۱۲؛ آلداو، نولن- هوکسما و سویزر، ۲۰۱۰). یکی از متداول ترین این راهبردها، تنظیم هیجان با بهره گرفتن از راهبرد های شناختی است. شناخت‌ها یا فرایند های شناختی به افراد کمک می‌کند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشود( حسنی، ۲۰۱۰). تنظیم شناختی هیجان به شیوه ی شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده ی هیجان، اشاره دارد( اوکسنر و گراس، ۲۰۰۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




۲-۴-۲-۱ نتیجه گرایی

تعالی دستیابی به نتایجی است که رضایت کلیه ذی نفعان سازمان را در بر داشته باشد.

در محیط پر تغییر دنیای امروز، سازمان های متعالی همواره و به سرعت در برابر تغییر نیازها و انتظارات ذی نفعان، چابک تر، منعطف تر و پاسخ گوتر می‌شوند. سازمان های متعالی نیازها و انتظارات ذی نفعان خود را اندازه گیری و پیش‌بینی کرده، تجربیات و ادراکات آن ها را نظاره کرده و عملکرد سایر سازمان ها را بررسی می‌کنند. در این سازمان ها، اطلاعات مربوط به ذی نفعان فعلی و آینده، جمع‌ آوری شده و به منظور تعیین، به کارگیری و بازنگری خط مشی ها، استراتژی ها، اهداف، مقاصد، شاخص‌ها و برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اطلاعات می‌تواند در دستیابی به مجموعه متوازنی از نتایج مورد انتظار ذی نفعان کمک کند.

۲-۴-۲-۲ مشتری مداری

تعالی، خلق ارزش های مطلوب مشتری است.

سازمان های متعالی، مشتریان خود را می شناسند و آن ها را به خوبی درک می‌کنند، زیرا مشتریان قضاوت کنندگان نهایی کیفیت محصولات و خدمات هستند. همچنین درک می‌کنند که حصول به وفاداری، ماندگاری و سهم بازار، از طریق تمرکز بر خواسته ها و انتظارات فعلی و بالقوه مشتریان افزایش می‌یابد. این سازمان ها پاسخ گوی خواسته ها و انتظارات فعلی مشتریان خود هستند. هر کجا که مناسب باشد، مشتریان خود را به منظور بهبود اثر بخشی پاسخ گویی ها، تقسیم بندی و دسته بندی می‌کنند، فعالیت های رقبا را بررسی و نظاره کرده و مزیت رقابتی خود را درک می‌کنند، به گونه ای مؤثر خواسته ها و انتظارات آینده مشتریان را پیش‌بینی کرده و در جهت دستیابی و در صورت امکان ارتقا و افزایش آن ها اقدام می‌کنند. چنین سازمان هایی تجربیات و ادراکات مشتریان شان را بررسی و بازنگری کرده و در صورتی که اشتباهی رخ داده باشد، به سرعت به اصلاح مؤثر آن می پردازند. این سازمان ها به برقراری و حفظ رابطه ای متعالی با مشتریان شان اقدام می‌کنند.

۲-۴-۲-۳ رهبری و ثبات در مقاصد

تعالی، رهبری دور اندیش و الهام بخش، همراه با ثبات در مقاصد است.

سازمان های متعالی، رهبرانی دارند که سمت و سوی روشنی برای سازمان خود تعیین و ارائه می‌کنند. این رهبران، سایر رهبران سازمان را متحد کرده و آن ها را برای به حرکت در آوردن کارکنان شان ترغیب می‌کنند. ارزش ها، اصول اخلاقی، فرهنگ و ساختار اداری را به گونه ای در سازمان مستقر می‌کنند که هویت و جذابیت واحدی در ذهن ذی نفعان ایجاد کند. در سازمان های متعالی، رهبران در سطوح مختلف، سایر کارکنان را به طور مداوم به سمت تعالی به حرکت در می آورند، به گونه ای که به عنوان الگویی شاخص برای رفتار و عملکرد شناخته می‌شوند. آن ها با تقدیر از ذی نفعان و همکاری با آنان در اجرای فعالیت های بهبود مشترک، به رهبری سازمان می پردازند. در تلاطم ها با ثبات قدم در قبال مقاصد سازمان اطمینان خاطر ذی نفعان شان را جلب می‌کنند. در چنین شرایطی، توانمندی های خود را در سازگار نمودن جهت گیری های سازمانی در قبال تحرکات و تغییرات سریع محیط خارجی، نشان می‌دهند و کارکنان شان را با خود همراه می‌کنند.

۲-۴-۲-۴ مدیریت مبتنی بر فرآیندها و واقعیت ها

تعالی، مدیریت سازمان از طریق مجموعه ای از سیستم ها، فرآیندها و واقعیت های مرتبط و به هم پیوسته است.

سازمان های متعالی، دارای سیستم مدیریت مؤثری هستند که بر مبنای آن خواسته ها و انتظارات کلیه ذی نفعان برآورده می شود. اطمینان از اجرای نظام مند خط مشی ها، استراتژی ها، اهداف و برنامه های سازمان، از طریق مجموعه ای شفاف و یکپارچه از فرآیندها تضمین می شود. این فرآیندها به گونه ای مؤثر جاری سازی و مدیریت شده و همواره بهبود می‌یابند. تصمیم گیری بر اساس اطلاعات واقعی و قابل اطمینان از عملکرد حال و مورد انتظار، توانمندی های فرآیندها و سیستم ها، خواسته ها، انتظارات و تجربیات ذی نفعان و همچنین عملکرد سایر سازمان ها از جمله رقبا، انجام می شود. ریسک ها و مخاطرات، بر اساس شاخص‌های مناسب عملکردی، شناسایی شده و به شکلی مؤثر مدیریت می‌شوند. سازمان ها با روش های کاملا حرفه ای اداره می‌شوند و تمامی الزامات بیرونی را ارضا نموده و حتی از آن فراتر نیز می رود. شاخص‌های پیش گیرانه مناسب، تعریف و به کار گرفته می شود تا اطمینان خاطر کلیه ذی نفعان تأمین و حفظ شود.

۲-۴-۲-۵ توسعه و مشارکت کارکنان

تعالی، حداکثر نمودن مشارکت کارکنان از طریق توسعه و دخالت دادن آن ها در امور است.

سازمان های متعالی، شایستگی های لازم حال و آینده جهت به اجرا در آوردن خط مشی ها، استراتژی ها، اهداف و برنامه ها را شناسایی و درک می‌کنند. آن ها با جذب و توسعه کارکنانشان، به شایستگی های مورد نظر دست یافته و آنان را فعالانه و مثبت، به گونه ای همه جانبه حمایت می نمایند، توسعه کارکنان را ترویج و حمایت کرده و آزادسازی کامل قابلیت هایشان را ممکن می‌سازند. این سازمان ها کارکنان را به منظور مواجهه و تطبیق با تغییرات مورد نیاز عملیاتی و قابلیت های فردی اماده می‌کنند. اهمیت فزاینده سرمایه های فکری شان را درک کرده و از دانش آنان در جهت منافع سازمان بهره می گیرند. در جستجوی روش هایی برای توجه، پاداش دهی و تقدیر از کارکنان هستند که به ایجاد و اجرای ایده های بهبود کمک می‌کنند.

۲-۴-۲-۶ یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر

تعالی، چالش طلبیدن وضع موجود و ایجاد تغییر به منظور نوآوری و خلق فرصت های بهبود با بهره گرفتن از یادگیری است.

سازمان های متعالی، همواره در حال یادگیری از فعالیت ها و عملکرد خود و دیگران هستند. بهینه کاوی داخلی و خارجی را جدی می گیرند. دانش کارکنانشان را به منظور حداکثر نمودن یادگیری در سراسر سازمان به کارگرفته و همگان را از آن بهره مند می‌کنند. ایده های کلیه ذی نفعان، به خوبی مورد پذیرش و استقبال قرار می‌گیرد و نگاه کارکنان به ورای زمان حال و قابلیت های کنونی، سوق داده می شود. آن ها به دقت سرمایه های فکری خود را حفظ کرده و از آن برای دستاوردهای تجاری سازمان به صورت مناسب استفاده می‌کنند. کارکنان آن ها، همواره شرایط فعلی را به چالش طلبیده و در جستجوی فرصت های نوآوری و بهبود مستمر که به ارزش افزوده بیانجامد هستند.

۲-۴-۲-۷ توسعه همکاری های تجاری

تعالی، توسعه و حفظ همکاری هایی است که برای سازمان ارزش افزوده ایجاد می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




همچنین آمار ثبت شده در کتاب فوق ، شرکت‌هایی که با شکست و ناکامی مواجه شدند را با تقاضاهای اسامی بسیاری از شرکت‌هایی که تقاضای اعلام ورشکستگی به دادگاه در آمریکا داده‌اند در آمارهای دان و براداستریت نیامده، شمار تقاضاهای رسمی ورشکستگی ثبت شده بیشتر از تعداد ناکامی‌ها می‌باشد. تعداد تقاضاهای رسمی ثبت شده در سال ۱۹۸۳ تا ۲۳% افزایش یافته و به ۹۵۴۳۹ مورد می‌رسد حال آنکه آمار ناکامی‌ها با ۲۴% افزایش به ۳۱۳۳۴ مورد رسید.(رهنمای روپشتی،نیکومرام،شاهور دیانی ، ۱۳۸۵: ۴۸۰)

در ادبیات مالی واژه های غیرمتمایزی برای ورشکستگی وجود دارد. برخی از این واژه ها عبارتند از:

وضع نامطلوب مالی[۲۲]، شکست[۲۳]، عدم موفقیت واحدتجاری، وخامت ، ورشکستگی[۲۴] عدم قدرت پرداخت دیون[۲۵] و غیره. البته تعاریف متعددی درباره ورشکستگی وجود دارد که در اینجا به ذکر چند نمونه آن اشاره می‌کنیم.

در فرهنگ وبستر« شکست» چنین تعریف شده است: “توصیف یا حقیقت نداشتن یا عدم کفایت وجوه در کوتاه مدت”. دان و براداستریت اصطلا‌ح شرکت‌های ورشکسته را این چنین تعریف می‌کنند:

“واحدهای تجاری که عملیات خود را به علت واگذاری یا ورشکستگی یا توقف انجام عملیا ت جاری با زیان توسط بستانکاران، متوقف نمایند”.(Newton, 1998)

در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) ، ورشکستگی را بدین شکل تعریف می‌کند:

ورشکستگی حالت یک بازرگان یا شرکتی تجاری است که از پرداخت بدهی‌های خود ناتوان شود و نتواند پیمان‌های بازرگانی خود را عملی کند”. ورشکستگی و مقررات آن تنها دربرگیرندهٔ بازرگانان می‌شود و چنانچه اشخاص عادی قادر به پرداخت بدهی خود نباشند اصطلاحاً به آنان «معسر» گفته می‌شود.(صقری،۱۳۷۶ :۴۴)

تعاریف دیگر ورشکستگی به شرح زیر است :

‌گیتمن[۲۶] معتقد است ورشکستگی‌ هنگامی‌ رخ‌ می‌دهد که‌ بدهی های‌ یک‌ شرکت‌ از ارزش‌ دارایی های‌ موجود در شرکت‌ تجاوز کند(صقری،۱۳۷۶ :۴۵)

‌ ازنظر حقوقی، ورشکستگی‌ عبارت‌ است‌ از این‌ که‌ بدهکار از کل‌ دارایی‌ خود به‌ نفع‌ طلبکار صرف‌نظر کند. ولی‌ هرگاه‌ از ورشکستگی‌ برائت‌ حاصل‌ کند، می‌تواند مجدداً‌ کار خود را آغاز کند. (قائم‌مقام‌ فراهانی، ۱۴:۱۳۶۸)

منوچهر فرهنگ ورشکستگی را، اقدامی‌ قانونی می‌داند که‌ به‌ موجب‌ آن‌ به ‌طورکلی دارایی های‌ یک‌ بدهکار عاجز از پرداخت‌ بدهی‌ خود به‌ سود طلبکاران‌ ضبط‌ ‌شود. (قائم‌مقام‌ فراهانی، ۱۵:۱۳۶۸)

۲-۳-۲- مباحث حقوقی مرتبط با ورشکستگی

۲-۳-۲-۱- منشأء تاریخی قانون ورشکستگی

در زمان‌های قدیم ضرب المثلی وجود داشت، کسی که نتواند از جیبش خرج کند بایستی از جانش مایه بگذارد. این ضرب‌المثل، کاربردی بی‌رحمانه کلامی داشت. قانون رم باستان (سال ۴۵۰ قبل از میلاد) اعلام کرد که طرف استقراض کننده در گرو بستانکار خود می‌باشد بدین معنی که وثیقه بازپرداخت بدهی، خود شخص مقروض می‌باشد و در صورتی که فرد بدهکار موفق به بازپرداخت نمی‌شد، طلبکار می‌توانست او را جلب نماید. سپس طلبکار در انظار عمومی درخواست می‌کرد که کسی برای پرداخت طلب او داوطلب شود و اگر کسی داوطلب نمی‌شد، بستانکار فرد بدهکار را می‌کشت و یا می‌فروخت. در کتاب مقدس[۱۲] اشاراتی وجود دارد که در آن آمده: …. یکی از زنان پسر یکی از پیامبران، خطاب به الیشع نبی (پیامبر بنی‌اسرائیل) فریاد زد: خادم شما و شوهر من مرده است و شما می‌دانید که خادم شما خدا ترس بود، و طلبکار آمده است که دو کودک مرا به بردگی خودش ببرد. الیشع نبی گفت: برو از همه همسایگان خود ظرفی قرض کن و از یک کوزه روغن تمامی ظروف را پر کن و سپس روغن ها را بفروش و بدهی خود را بپرداز. در آن صورت خود و فرزندانت می‌توانید به زندگی ادامه دهید. در یونان باستان تحت قانونی جنایی در اکو (۶۲۳ سال قبل از میلاد)، بدهکاری، در ردیف جنایت، توهین به مقدسات و سایر جرم های بزرگ طبقه‌بندی می‌شد.

(سولون[۲۷] مقنن یونانی)، در دوران حکومت خود مقرر نمود که دیونی که پس از یک بار مطالبه پرداخت نشوند بایستی بخشیده شوند اما بدهکار و ورث او نفی بلد می‌شوند.(نیوتن[۲۸] ;۱۹۹۸:.۵۱)

هدف از طراحی قوانین اولیه ورشکستگی در انگلستان، کمک به طلبکارها برای گرفتن دارایی‌های بدهکار بود و نه حمایت از بدهکار یا بخشش بدهی‌های وی. «بند ورشکستگی» در قانون اساسی آمریکا نیز همین هدف حمایت از طلبکار را در قوانین اولیه ورشکستگی منعکس می‌سازد.

طبق «اصول کنفدراسیون» (اولین قانون اساسی آمریکا.م)، ایالت‌ها به تنهایی روابط میان طلبکارها و بدهکارها را کنترل می‌کردند و این وضعیت، به قوانین ایالتی گوناگون و متناقضی منجر شد که بسیاری از آن ها، در حمایت از بدهکارها بودند و در راستای جانبداری از کشاورزها طراحی گردیده بودند. تا این که تعیین قدرت ورشکستگی در ماده ۱، بخش ۸، همانند دیگر مواد قانون اساسی، جهت ترغیب، تشکیل و توسعه یک جمهوری تجاری و تعدیل زیاده‌روی‌های قوانین ایالتی که از بدهکاران حمایت می‌کردند، طراحی شد.

شایان ذکر است که تحت‌اصول کنفدراسیون، تعداد بدهکاران به شدت افزایش یافته بود. همان طور که جیمز مدیسون در نشریه «فدرالیست» شماره ۴۲، آورده است: «ایجاد قوانین یکنواخت در زمینه ورشکستگی با کنترل تجارت ارتباط بسیار عمیقی دارد و از کلاهبرداری‌های بسیاری پیشگیری خواهد نمود (مانند مواردی که طرفین تجارت یا اموال آن ها در دیگر ایالات واقع شده باشند یا به ایالت‌های دیگری که مصالح آن ها در آن تهدید نمی‌شود منتقل شوند)».

همان طور که گفته شد هدف اصلی بند مربوط به ورشکستگی، حمایت از طلبکارها و نه بدهکارها بود و در واقع، زندانی شدن بدهکارها در بسیاری از ایالت‌ها تا قرن هجدهم ادامه داشت. در قرن ۱۹، دولت فدرال در موارد مربوط به ورشکستگی تنها به صورت پراکنده و در واکنش به رکودهای مهم اقتصادی از قدرت خود استفاده می‌کرد. اولین قانون ورشکستگی، از ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۳ دوام یافت، دومین مورد آن از ۱۸۴۱ تا ۱۸۴۳ و سومین قانون از ۱۸۶۷ تا ۱۸۷۸ اعمال گردیدند. در دوره هایی که هیچ قانون ورشکستگی فدرالی وجود نداشت، تنها ایالت‌ها بودند که به روابط میان بدهکارها و طلبکارها نظارت می‌کردند. اولین قانون ورشکستگی فدرال پایدار در سال ۱۸۹۸ اعمال گردید.

این قانون با در نظر گرفتن متمم آن، تا سال ۱۹۸۷ برقرار بود تا اینکه با یک قانون جامع جدید که ساختار آن تا به امروز پابرجا است، جایگزین شد. از آنجا که قانون ورشکستگی تنها زمانی اعمال می‌گردد که بدهکار از پس پرداخت دیون خود برنیاید، لذا قوانین ایالتی و نامربوط به ورشکستگی بر بسیاری از مسائل مرتبط با روابط استاندارد میان طلبکارها و بدهکارها، از قبیل قراردادها، وام‌های ملکی، وثیقه‌ها و اجرای احکام نظارت دارند. از این رو می‌توان گفت که قانون فدرال ورشکستگی سیستمی‌شامل قوانین فدرال است که روی زیربنای قوانین ایالتی قرار گرفته است و منجر به ایجاد تنوع و گوناگونی در موارد مربوط به طلبکار- بدهکار می‌گردد. قانون ورشکستگی در اصل تلاش می‌کند تا از حقوق اساسی غیر ورشکستگی محافظت به عمل آورد. به عنوان مثال طلبکار باید مدارک معتبری برای اثبات این که بدهکار در حال ورشکستگی است، ارائه دهد.

۲-۶-۱-۱- ورشکستگی و قوانین مرتبط با آن در ایران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲-۷ صادرات و رشد اقتصادی

تجارت خارجی و ارتباط آن با رشد اقتصادی یکی از موضوعات بسیار بحث­انگیز به ویژه در انتخاب استراتژی­ های توسعه در کشورهای در حال توسعه ‌می‌باشد (محمد زاده ۱۳۸۴). بررسی­ های انجام شده ‌در مورد رابطه علیت میان رشد صادرات و رشد اقتصادی نتایج متفاوت ومتناقضی را ارائه داده ­اند . به طور کلی، وجود رابطه علیت دو طرفه، عدم وجود رابطه، وجود رابطه علی از سوی رشد صادرات به سوی رشد تولید ناخالص داخلی و یا برعکس، مجموعه نتایجی هستند که ‌از مطالعات متعدد انجام شده برای کشورهای مختلف حاصل شده است (کیانی و حسنوند ۱۳۷۷). امروزه بررسی رابطه میان صادرات و رشد اقتصادی به یکی از موضوعات مهم در ادبیات توسعه تبدیل شده است. عمده تجزیه و تحلیل­ها در این رابطه بر اساس این فرضیه که ” فعالیت صادراتی منجر به رشد اقتصادی می شود ” پایه­ریزی شده­است. به عبارت دیگر، توسعه صادرات ر شد اقتصادی را سبب می­ شود .این موضوع به عنوان فرضیه صادرات -رشد نامیده شده­است (ریپاس و کریستوپلاس ۲۰۰۵ ). پایه تئوریکی این رابطه ‌بر اساس فرضیات زیر ‌می‌باشد (گیلی و ویلیامسون ۲۰۰ و یاقمیان ۱۹۹۴): ۱-توسعه صادرات سبب رشد تولید از طریق تقویت مبادلات خارجی می­ شود.

    1. رشد صادرات ممکن است باعث ایجا د تخصص در تولید محصولات صادراتی شده و موجب رشد وافزایش تولید این محصولات گردد که در نتیجه سطح بهره ­وری افزایش و تخصیص مجدد منابع از بخش غیرتجاری ناکارا به بخش با بهره ­وری بالاتر صورت خواهد­گرفت . ‌بنابرین‏ تغییرات ‌در بهره وری منجر به گسترش تولید می­ شود.

۲- صادرات، ارز خارجی بر ای کشور فراهم می‌کند که در این صورت شرایط برای وارد کردن کالاهای سرمایه­ای آسان تر شده و نهایتاً منجر به رشد تولید می­ شود

۳-صادرات، سبب ایجاد بازارهایی با اندازه کارا شده و سبب ایجاد صرفه های حاصل از اندازه می شود و همچنین باعث افزایش سرعت نرخ تشکیل سرمایه و تغییرات تکنیکی می­گردد.

در طی دهه­های گذشته مقالات متعددی در ارتباط با موضوع رابطه صادرات و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف انجام شده است. این ادبیات تجربی را می توان در ۳ گروه طبقه بندی کرد:

– یک گروه از مطالعات بر اساس ر وش تابع تولید پایه ریزی شده اندکه در این مطالعات صادرات به عنوان یک نهاد ه تولیدی مطرح شده است .

-گروه دوم ‌بر اساس درجه مطلوبیت و همبستگی مقطعی در چارچوب الگوی دو متغ یره پایه­ریزی

شده است.

-گروه سوم که جدید­ترین مطالعات را در بردارد، ‌بر اساس تست علیت و تست هم‌جمعی و تست

ریشه واحد صورت گرفته است .

مطالعات اغلب نتایج متضادی را گزارش کرده‌اند . ‌بنابرین‏ بر اساس گزارشات داده شده، نتایج مطالعات گروه اول ودوم فرضیه صادرات – رشد اقتصادی را تأیید کرده ­اند. در مقابل مطالعات گروه­ سوم که ‌بر اساس تست­های علیت ‌می‌باشد، این فرضیه را تأیید نمی­کند. البته تعدادی استثنائات در میان همه مطالعات وجود دارد. برای مثال بهمنی اسکویی(۱۹۹۱) در مطالعه خود درمورد ۸ کشور کمتر توسعه یافته نتیجه ­گیری کرد که یک علیت دو طرفه میان صادرات و رشد اقتصادی وجود دارد.

برای صادرات – رشد اقتصادی استدلال­های تئوریکی ‌به این صورت بیان می­گردد:

افزایش تقاضا برای صادرات انگیزه­هایی را برای تخصصی شدن در یک بخش صادراتی، اقتصادهای اندازه و تخصیص مجدد منابع از بخش های غیرتجاری با کارایی کمتر به بخش تجاری صادرات با کارایی بالاتر را منجر می­ شود. که در نهایت منجر به افزایش بهره ­وری و رشد تولید می­گردد. به طور ویژه، استدلال شده که صادرات بالاتر، دستیابی به تکنولوژی­های پیشرفته را افزایش می­دهد و همچنین مهارت‌ها، یادگیری بر اساس آموزش و تجربه، تکنیک­های مدیریتی و فعالیت­های ا ‌اقتصادی کارآفرین را تشویق کرده و به حل مشکلات مربوط به ارز خارجی کمک می­ کند (ریپاس و کریستوپلاس ،۲۰۰۵).

۲-۲-۲-۸ محرک­ها و برانگیزاننده­های صادرات

روند جهانی­شدن تجارت موجب می­ شود که شرکت ها به تدریج در فرایند صادرات درگیر شده و به بازارهای جهانی روی آورند. البته باید در نظر داشت که انگیزه­ ها و محرک­های شروع به صادرات برای شرکت­های مختلف متفاوت ‌می‌باشد. در بررسی­ های مربوط به انگیزه های صادراتی که بر تصمیم شرکت­ها بر شروع فعالیت­های صادراتی و یا حفظ و تداوم این فعالیت­ها تأثیر می­ گذارد، ‌می‌توان دو رویکرد را دنبال نمود. اولین رویکرد در رابطه با این موضوع است که آیا تصمیم به صادرات در ابتدا توسط عوامل داخلی شرکت اتخاذ می‌گردد یا اینکه این تصمیم منشأ خارجی دارد (ابراهیمی و همکاران، ۱۳۷۸). نتایج نشان می­ دهند که بیشتر شرکت­ها اهمیت محدود و اندکی را برای محرک­های صادراتی که به واسطه سیاست­های صادراتی دولت قائل می­گردند. با این حال بایستی به یادداشت که در ادبیات مربوط به بازاریابی صادراتی نقش دولت به عنوان یک عنصر کلیدی در تصور مدیر از بین ­المللی شدن شرکت (وارد شدن به فرایند صادراتی یا وارد نشدن) در نظر گرفته شده­است، چه این نقش به نظر مدیران بازدارنده باشد، چه نقشی تسهیل کننده. محرک­های صادراتی از دید برخی از محققین به عنوان مهم­ترین و پویاترین عناصر در تعیین رفتار صادراتی شرکت­ها مطرح گردیده­اند. در ادبیات بازاریابی صادراتی چند تئوری وجود دارد که به تشریح محرک­های صادرات می ­پردازد. انگیزش به همراه تجربه، رشد، نوع شرکت و رفتارهای صادراتی مهم­ترین متغیرهایی هستند که در رابطه با توسعه صادراتی مورد بررسی ارتباط میان میزان انگیزش مانع « ‌بر دلی » . قرار ‌گرفته‌اند صادراتی)، سبک شناختی و رشد شرکت را مورد بررسی قرار داد(فیشر و یوری، ۱۳۷۵) آقای جونز بیان کرده­است که انگیزش شرح می­دهد که چگونه رفتاری از فرد سر می­زند، چگونه تقویت می­ شود، آن رفتار چگونه حفظ می­گردد، جهت می­یابد و در نهایت متوقف بیان کرده­است که انگیزش فرآیندی « وروم » می­ شود. به علاوه است که تعیین کننده انتخابی است که فرد از میان گزینه­ های مختلف موجود انجام می­دهد. موضوع مشترک در دو تئوری بالا این است که انگیزش در رابطه با عواملی است که رفتار فرد را تقویت می­ کند، به آن رفتار جهت می­دهد و آن رفتار را تداوم می­بخشد. به علاوه این مطالعات تفاوت های عمده­ای را بین اینکه چگونه افراد از طریق محرک­های مختلف می ­توانند تحریک شوند و میزان تأثیری که هر یک از این محرک ها بر رفتار می ­توانند داشته باشند را نشان می­دهد. تئوری دیگری که در این مورد وجود دارد تئوری شناخت« پورتر و لاولر » انگیزش است که مبنای تئوری انتظار ارزش ‌می‌باشد. این تئوری عنوان می‌دارد که انتظارات، اعتقاداتی هستند که فرد آن ها را نگه داشته، منجر به برخی پیامدهای بعدی می­گردد. از سوی دیگر ارزش به معنای ارزش مثبت یا منفی است که فرد ‌در مورد تحقق پیامدها قائل می­ شود و این تأثیرات مشترک به انگیزش فرد منجر می‌گردد. اهمیت تئوری ارزش انتظار را در مدیریت « بودلی و کخ » صادرات مورد بررسی قرار داده و نتایج زیر را مشاهده کرده‌اند:

۱) مدیران در میان نتایج مختلفی که به طور بالقوه وجوددارد توجیحات خاص خود را دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]