آنچه بیان شد، جستاری کوتاه به مسیر نیاز و تهیه ی غذا بود. اما چیزی که مسلم است آن است که هر شخصی به دلیل حس کنجکاوی و لذت از غذا، دوست دارد که طعم غذاهای متنوعی را بچشد. در این میان که جنگ مدرنیته و سنت همچنان ادامه دارد، برخی برنامه ریزان درصدد همسویی آن ها برآمده اند. از این رو شاهد به وجود آمدن رستوران های محلی در اقصا نقاط جهان هستیم که غذاهای محلی را به سبک و سیاق گذشته طبخ کرده و به دست مشتریان می رسانند. این امر سبب شده است که هم سنت پخت غذاهای محلی و قومی حفظ شود و هم درآمدی عاید افراد بومی گردد. البته این موضوع به اینجا ختم نمی شود، به طوری که در جهان امروز غذا به عنوان یک صنعت پرفروش و الزامی مشغول به کار است و در حوزه ی صنایع دیگر همچون گردشگری نقش به سزایی دارد و خود رشته ای جدید تحت عنوان گردشگری غذایی را به وجود آورده است که در بخش بعد درباره ی آن صحبت میکنیم.
۲-۴-۳-۳ پوشش[۲۲]
تهیه و دوخت لباس در طول تاریخ و در بین اقوام و ملل مختلف، اهمیت ویژه ای داشته است زیرا پوشاک همچون پرچم نماد فرهنگی یک کشور محسوب می شود .سرزمین پهناور ایران، مسکن و مأوای اقوام مختلف است، یکی از وجوه تمایز این اقوام از یکدیگر نوع لباس ایشان است ( عمرانی، ۱۳۸۶: ۱۱۹).
نوع پوشش نه تنها در ایران بلکه در تمام نقاط جهان متفاوت بوده است. این تفاوت همانند غذا، به دلایل جغرافیایی بازمی گردد. اغلب جنس پوشاک مردم از چیزی بوده که بیشترین فراوانی را در منطقه داشته و با توجه به نوع آب وهوای سردسیری، گرمسیری و معتدل منطبق بوده است. قطعا در تمام طول تاریخ پوشش انسان ها تنها راهی برای گریز از سرما و گرما نبوده، در غیر این صورت شاهد لباس های فاخر پادشاهان که در نقاشی های قدیمی موجود است، نبودیم. علاوه بر جنس لباس، نوع دوخت و تزتیینات و زیورآلات آن نیز بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از صنایع دستی قومی که بر روی پارچه انجام می شود، از گدشته تا به امروز تزیینات لباس ها را دربرمی گرفته است. درست است که در جامعه ی حال، اغلب مردم به دلیل ماشینی شدن یک شکل لباس می پوشند، ولی باز هم در بسیاری نقاط افراد با پوشیدن لباس محلی، خود را از سایر اقوام تمیز میدهند. در کشورهای چندفرهنگی این نمایش لباس ها خود را در مراسم و جشن ها بیشتر نشان میدهد.
۲-۴-۳-۴کالاهای مادی[۲۳]
کالاهای مادی قومی مانند دیگر پدیدههای فرهنگی دارای ابعاد تاریخی، زیبایی شناختی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در دنیای امروز که هر کشور برای معرفی هویت خود می کوشد و حتی کشورهایی وجود دارند که برای خود هویت جعلی میسازند. کالاهای قومی به طور خاص یک نوع از هویت مشخص، یعنی هویت قومی را نمایندگی میکنند. این کالاها میتوانند کالاها و اشکال مادی سنتی در یک قوم خاص باشند، یا اشکال بازسازی شده (نوزایی شده)[۲۴] ای از کالاهای پیشین و یا حتی اشکال کاملا جدید کالایی که هویت قومی را به صورتی تازه مطرح و تبلور بخشد ( اسکیریلوف، ۱۹۹۹، اسکیریلوف و کارنیچر ۱۹۹۹).
کالاهای قومی ممکن است به صورت بارزی اشکال ظاهری قومیت مربوط را در خود داشته باشد. برای مثال لباس های قومی، غذاهای قومی یا هنرهای دستی و … ( فکوهی، ۱۳۸۵: ۱۳۲). اما مفهوم کالاهای قومی در این مطالعه بشتر مطوف به صنایع و هنر دستی است که اقوام از دیرباز برای رفع احتیاجات خود، آن ها را تولید میکنند.
صنایع دستی بیانگر صنعت و هنر نیاکان و نشان دهنده ی ذوق و هنر مردم هر منطقه از یک کشور است. در روزگاران گذشته صنایع دستی پیوندی عمیق با زندگی روزمره ی مردم داشته است. در دورهای که انسان زندگی ماشینی را تجربه نکرده بود، این صنایع دستی بود که حامی تمام استعدادها، ذوق، سلیقه و آفرینش های سازندگی بشر بود. امروزه با نگاه به صنایع دستی هر قوم و قبیله ای به روشنی می توان دریافت که آن قوم چه مرحله ای از صنعتگری را تجربه کرده و اکنون در چه جایگاهی قرار دارد. استعداد و روحیه خلاق و قدرت ابتکار صنعتگران در کنار عواملی مانند: شرایط اقلیمی و محیطی، مواد اولیه، شرایط زندگی و علاقه انسان های گذشته به تولید آثار هنری موجب شده است که کشور ما از گذشته های بسیار دور تا حال همواره در تولید صنایع دستی موقعیتی ویژه و ممتاز داشته باشد( پاپ زن و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۵) به نظر میرسد با حفظ و نگهداشت این هنر دیرینه پیشینان و با ایجاد تحولاتی مثبت در جهت امروزینه کردن آن و هدایت در جهت تامین نیازهای بازار می توان امید داشت این هنر-صنعت بتواند در راستای پایداری اقتصادی که خود در همپیوندی کامل با ابعاد دیگر پایداری نظیر پایداری اجتماعی و اقتصادی قرار دارد بتواند به معیشت پایدار خانوارهای مرتبط با این بخش یاری رساند ( افشار زاده و همکاران، ۱۳۹۰: ۲).
اگرچه با توجه به خصوصیات و ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صنایع دستی، شاید نتوان تعریف دقیق و پذیرفتنی از سوی همه ی صاحبان ذوق و اندیشه برای صنایع دستی ارائه داد، اما از میان تعریفهای گوناگونی که تاکنون از این « هنر- صنعت» ارائه شده، در سال ۱۳۴۸ از طرف شورای صنایع دستی ایران چنین خوانده شد :« صنایع دستی به آن دسته از صنایع اطلاق می شود که تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فرآورده های آن با دست انجام گرفته و در چهارچوب فرهنگ و بینشهای فلسفی و ذوق و هنر انسانهای هر منطقه با توجه به میراثهای قومی آنان ساخته و پرداخته می شود»؛ و در سال ۱۳۶۲ گروهی از کارشناسان سازمان صنایع دستی ایران آن را چنین تعریف کردهاند : « صنایع دستی به مجموعه ای از « هنر- صنعت» اطلاق می شود که عمدتاًً با بهره گرفتن از مواد اولیه ی بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، به کمک دست و ابزار دستی موجب تهیه و ساخت محصولاتی می شود که در هر واحد آن، ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل وجه تمایز اصلی این گونه از محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای است» ( یاوری، نورماه، ۱۳۸۴: ۱۰). تعریف جامع تر آن مبنی بر این است که « صنایع دستی: کارهای تولیدی با بهره گرفتن از آلات و ابزارهای ساده ( مثلا قالب بافب، سفالگری، سوزن دوزی، خاتم کاری و غیره) و نیز کالاهایی که بدین گونه و طبق یک طرح ساخته می شود. اغلب آثار هنری سنتی و هنرهای تزئینی را می توان در این زمره به شمار آورد» ( پاکباز، ۱۳۸۷: ۳۴۳) در دایره المعارف هنر ارائه شده است. در تقسیم بندی دیگری، هنر به طور عمده به دو گروه محض و کاربردی تفکیک شده است و شاخص ترین هنرِ کاربردی یعنی هنری که علاوه بر دارا بودن زیبایی وارسته و مفهومی میتواند سودمندی مشخص و کاربردی معین داشته باشد، صنایع دستی یا به عبارت دقیق تر هنرهای صنایعی است؛ که اشاعه دهنده ی فرهنگ معنوی و عامه، حاصل از معرفت شهودی و جاری بودن در متن زندگی افراد اجتماع است ( افشارزاده، ۱۳۹۰: ۳).
۲-۴-۴ سیاست های چند فرهنگی