فصل دوم:
ادبیات
و
پیشینه تحقیق
۲ فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
فصل دوم:ادبیات و پیشینه تحقیق
۱-۲ مقدمه
در این تحقیق سعی شده است بر پایه ها، ارکان و نتایج مطالعات و تحقیقات پیشین و مرتبط ترین دستاوردهای تحقیقات پژوهشگران قبلی را مورد شناسایی قرار دهد. دریابد که دیگران تا چه درجه ای مسئله تحقیق مورد نظر او را بررسی کردهاند و به آن نزدیک شده اند؛ به عبارت دیگر چه ابعادی از مسئله تحقیق، مورد پژوهش قرار گرفته و چه ابعادی بررسی نشده است. مطالب این فصل حاوی چکیده ای از کندوکاوی عمیق و وسیع در آنچه که پیرامون موضوع پایان نامه و موضوع های مشابه در کتاب ها، مقالات و تحقیقات وجود دارد، میباشد.
مطالب این فصل شامل دو بخش اصلی میباشد. بخش اول پیرامون مبانی نظری تحقیق بوده و شامل مطالبی در رابطه با تعریف توسعه، زیر ساخت و صنعت میباشد. بخش دوم پیرامون پیشینه تجربی تحقیق، چرم و صنعت چرم میباشد.
۲-۲ عوامل مؤثر بر توسعه زیر ساخت های صنعت
بستر توسعه یعنی فضا و محیطی که عوامل زیرساخت در آن قادر به رشد و نمو مؤثر و کارامد هستند و از اهمیت یکسانی با موضوع توسعه برخوردار است و فقط در شناخت درست و ایجاد این فضا است که محرکههای اصلی زیرساختهای توسعه می توانند فعال شوند.
آماده سازی بستر توسعه الزاماً یک دورهء گذرا را طلب می کند. در این دوره تمرکز سیاستگذاری و ایجاد زمینههای لازم برای پایهگذاری مبانی توسعه، اهمیت خاصی دارد و میتواند فعالیتهای آینده را در جهت نیل به هدفهای توسعه با شتاب و سرعت دلخواه همراه سازد.
اژدر[۵]و دهقان منشادی[۶] (۱۳۸۸) تحقیقی با عنوان بررسی الگوهای توسعه صنعت نفت در جهان و راهکار توسعه مطلوب صنعت نفت و زیرساختهای آن در ایران انجام دادهاند. نتایج نشان داده است که با در نظر گرفتن این که نفت مهم ترین منبع درآمد و با ارزش ترین کالای رقابتی ایران در سطح جهانی میباشد، رشد و توسعه این صنعت حیاتی و دیرینه در ایران نیازمند شناخت بهترین روش توسعه این صنعت و زیر ساخت های آن در ایران و برنامه ریزی دقیق و خردمندانه در این خصوص میباشد. بدون شناخت الگوی مناسب و بررسی شرایط رسیدن به آن، نمی توان راهبرد درستی برای رشد صنعت نفت پیش گرفت و این مجموعه عظیم صنعتی را به طور هماهنگ و منسجم، به سمت مقصود راهبری کرد. در این تحلیل، دو الگوی توسعه نفتی بررسی شده و زیرساخت های لازم جهت تحقق الگوی مطلوب توسعه صنعت نفت در ایران پیشنهاد می شود. ساختار صنعت نفت در کشورهای مختلف جهان از دو الگوی متفاوت پیروی میکند.
در این مقاله دو الگوی غالب توسعه صنعت نفت در جهان مورد بررسی قرار گرفته و الگوی مطلوب توسعه این صنعت نیز پیشنهاد شده و مورد استدلال قرار گرفته است. این دو مدل عبارتند از: الگوی توسعه مبتنی بر بهره برداری و الگوی توسعه مبتنی بر تکنولوژی. در الگوی نخست، که بخش اعظمی از کشورهای نفت خیز جهان، صنعت نفت خود را مطابق آن پایه ریزی کردهاند، بهره برداری هر چه بیشتراز مخازن نفت و گاز با بهره گرفتن از تکنولوژی وارداتی و بعضاً سرمایه خارجی صورت میگیرد و الگوی دوم، بر ایجاد قابلیت ها و زیرساخت های تکنولوژیکی برای بهره برداری از مخازن نفت و گاز مبتنی است و ایجاد ارزش افزوده به وسیله انجام فعالیتهای فنی مهندسی، ساخت تجهیزات مورد نیاز و غیره نیز در کنار استفاده از منافع بهره برداری صرف دنبال می شود.
مقایسه مدل های مختلف توسعه و مناسب ترین الگوی توسعه صنعت نفت و زیرساخت های آن در ایران که بر الگوهای دیگر ارجحیت دارد، با استدلال علمی پیشنهاد شده و زیرساخت هایی که پیاده کردن این الگو می طلبد و در زمینههای فرهنگی، انسانی و سازمانی مورد بررسی قرارگرفته است.
شفیعی (۱۳۷۹) تحقیقی با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر توسعه بخش صنعت استان مازندران انجام داده است. نتایج نشان داده است که این تحقیق در راستای تعیین و تبیین عوامل مؤثر بر توسعه بخش صنعت استان مازندران تنظیم گردیده است. در این راستا متغیرهایی چون تولید، اشتغال و سرمایه گذاری در سال ۱۳۷۶ به طور مقایسه ای با کل کشور بررسی گردیده است .همچنین آمار سری زمانی مربوط متغیرهای وابسته و مستقل را مورد بررسی قرار داده است. این بررسی به صورت توصیفی و آماری در ابعاد کلان – بخشی انجام شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که کارگاه های بزرگ صنعتی ۱۰ نفر کارکنان به بالای مازندران کاربرتر از کارگاه های مشابه در کل کشور میباشند. رشد تعداد شاغلان کارگاه های بزرگ صنعتی استان که مبین روند تقریبی رشد شاغلین کل صنعت استان میباشد از رشد مناسبی برخوردار نبوده و قابلیتهای صنایع استان در اشتغال زایی برای جمعیت جوان رو به رشد، امکانات بسیار بیشتری را برای توسعه صنایع استان نوید میدهد. مشروط بر اینکه راهبرد توسعه صنعتی استان و سیاستگذاران اقتصادی موانع و تنگناهای پیش روی بخش صنعت استان را به تدریج و به طور مستمر از میان بردارد.
همچنین بررسی متغیر اعتبارات عمرانی استان به قیمت ثابت سال ۱۳۶۱ نشان میدهد که متغیر مذبور در دهه اول انقلاب روندی نزولی و سپس روندی صعودی داشته است. بعبارت دیگر منابع و اعتبارات مورد نیاز جهت ایجاد و تکمیل تأسیسات زیربنایی مورد نیاز برای تسهیل امر به سرمایه گذاری و گسترش بازار برای محصولات بخشهای اقتصادی و بخصوص بخش صنعت کافی نبوده است ولی در عین حال افزایش اعتبارات عمرانی استان تاثیر مثبتی بر رشد و توسعه بخش صنعت استان داشته است. همچنین رشد ارزش وام و اعتبار پرداختی بانکها به بخش صنعت و معدن استان به قیمت ثابت سال ۱۳۶۱ اثر مثبتی بر رشد و توسعه بخش صنعت استان داشته ولی میزان و شرایط وامها متناسب با نیازهای صنایع استان نبوده و با شرایط و مشکلات این صنایع همخوانی نداشته است. بخصوص اینکه صنایع مذکور عموما صنایع نوزاد بوده و نیاز به حمایتهای تعرفه ای و افزایش وامهای پرداختی به این صنایع با شرایط مناسب دارد. نتایج نشان میدهد با توجه به مسائلی مبتلا به این بخش نظیر فقدان تأسیسات زیر بنایی و عدم وجود بازار گسترده برای محصولات این صنایع و وجود الگوهای تمرکز صنعتی نظیر قطب رشد، توزیع نامتناسب امکانات و تسهیلات مالی و اعتباری بین شهرهای استان، موجب تمرکز صنایع استان در چند شهر بزرگ شده و فضای رقابتی در صنایع استان را به سمت انحصار سوق داده است و بنابرین سرمایه گذاری در صنایع استان دارای نوساناتی در رشد خود بوده و ارزش افزوده سرانه بخش صنعت استان نیز در دهه اول انقلاب دارای روند نزولی و سپس با رشدی ضعیف و متغیر همراه بوده است و بدین ترتیب زمینه عقب ماندگی صنایع استان نسبت به صنایع کل کشور به قوت خود باقی مانده است.
در این راستا تدوین راهبرد توسعه صنعتی استان که سیاست بلند مدت توسعه صنعتی استان را مشخص کند و از تغییر پی در پی و بی برنامه در تصمیم گیریها و سیاستگذاریها و اتلاف منابع جلوگیری کند در کاهش ریسک و عدم اطمینان سرمایه گذاران و کارفرمایان بخش صنعت استان نقش اساسی خواهد داشت.همچنین نوسازی صنایع استان ضمن آنکه زمینه را برای بهبود و توسعه این صنایع فراهم می آورد موجب افزایش ارزش افزوده سرانه و رشد ارزش ستانده این بخش می شود.
“