وجوه یا سرمایه مورد نیاز برای تأمین مالی یک فعالیت تجاری یا طرح سرمایه گذاری توسط گروه های متفاوتی تهیه می شود. وقتی که سرمایه گذاران وجوه خود را در اختیار یک شرکت قرار میدهند، انتظار کسب بازده از سرمایه گذاری خود دارند. دلیل منطقی به این موضوع این است که سرمایه گذاران با سرمایه گذاری در یک شرکت امکان استفاده از وجوه را از خود سلب می کنند، و فرصت سرمایه گذاری های دیگر را از خود می گیرند. بنابرین سرمایه گذاری برای فرد سرمایه گذار، هزینه فرصت از دست رفته ای دارد. از طرف دیگر یک فرد که به منظور سرمایه گذاری، وجوه خود را در اختیار شرکتی قرار می دهد، همیشه این خطر برای سرمایه او وجود دارد که در اثر ورشکستگی و عدم توانایی مالی شرکت مذبور، این فرد حتی به اصل سرمایه خود نیز دست نیابد. بنابرین همیشه سرمایه گذاری با نوعی ریسک همراه است.
بنابرین نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران در واقع هزینه فرصت وجوه عرضه شده توسط آن ها در طرح های سرمایه گذاری با ریسک های مختلف است. سرمایه گذاران با توجه به ویژگی های ریسکی شرکت سرمایه پذیر و شرایط محیطی، بازده مورد انتظار خود را تعیین می کنند. تئوری مالی سنتی بیانگر آن است که هزینه سرمایه شامل دو جزء است: نرخ بهره بدون ریسک که معمولاً ً همان نرخ اسناد خزانه[۱۴] کوتاه مدت می باشد و صرف ریسک سرمایهگذاران. با توجه به رابطه مستقیم میان هزینه سرمایه و ریسک سهام، هر چه ریسک بیشتر باشد، هزینه سرمایه نیز بالاتر خواهد بود. ریسک سهام معمولاً ً برحسب نوسانات یا واریانس (یا ریشه دوم مربعات آن یعنی انحراف معیار) بازده سهام اندازهگیری میشود. کل ریسک به دو جزء ریسک سیستماتیک و ریسک مختص شرکت[۱۵] (ریسک غیرسیستماتیک) قابل تفکیک است. ریسک سیستماتیک جزئی از ریسک است که با تشکیل پرتفوئی متشکل از داراییهای مالی مختلف از طریق تنوعبخشی قابل حذف نیست و به آن ریسک بازار[۱۶] نیز گفته میشود. ریسک سیستماتیک از تأثیر ریسکهای اقتصاد کلان نظیر ریسک نرخ ارز، ریسک تورم یا ریسک نرخ بهره بر شرکت حاصل میشود. ریسک باقیمانده، ریسک مختص شرکت نامیده میشود. با نگهداری ترکیبی از داراییهای مختلف در پرتفوی، ریسک مختص شرکت از طریق تنوعبخشی قابل کاهش است تا جائی که با نگهداری پرتفوی کاملاً متنوع، ریسک مختص شرکت میتواند تا حد صفر کاهش یابد. بنابرین، تنها ریسک سیستماتیک اهمیت دارد. این مفروضات، پایه و اساس مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای است که به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته، اما به لحاظ تجربی با انتقادهای جدی مواجه شده است. مطالعات اخیر در آمریکا نشان داد که سرمایهگذاران، شامل سرمایهگذاران نهادی نظیر صندوقهای مشاع[۱۷]، پرتفویهای متنوع نگهداری نمیکنند. این مشاهدات حاکی از آن است که علاوه بر ریسک سیستماتیک، ریسک مختص شرکت نیز اهمیت دارد.
در حالی که بسیاری از مدلهای قیمتگذاری ارائه شده در دوره اخیر(نظیر فاما و فرنچ[۱۸] ۱۹۹۳) احتمال تأثیر برخی عوامل دیگر غیر از ریسک بازار را بر نرخ بازده مورد انتظار (هزینه سرمایه) پذیرفتند، اما نقش اطلاعات و کیفیت آن در میان عوامل مذکور مورد توجه واقع نشده است (ایزلی و اهارا[۱۹] ۲۰۰۴).
اگر از دیدگاه شرکت سرمایه پذیر به بحث سرمایه گذاری نگاه کنیم، بازده مورد انتظار سرمایه گذاران همان هزینه سرمایه شرکت سرمایه پذیر است. کلیه تصمیم های سرمایه گذاری در یک شرکت تحت تأثیر هزینه سرمایه آن است. بنابرین درآمد یک فعالیت تجاری یا یک طرح سرمایه گذاری باید به میزانی باشد که توانایی پرداخت بازده مورد انتظار تأمین کنندگان سرمایه مورد نیاز بنگاه را داشته باشد بدین ترتیب می توان گفت که هزینه سرمایه یک بنگاه، حداقل نرخ بازده مورد لزومی است که طرح باید داشته باشد تا سرمایه گذاران را ترغیب به ارائه وجوه خود به واحد اقتصادی نماید. از طرف دیگر شرکت ها درصدد هستند تا هزینه کلیه نهاده ها از جمله هزینه سرمایه را حداقل نمایند. بنابرین هزینه سرمایه هم از دید سرمایه گذاران و هم از دید شرکت ها یک مفهوم اساسی و با اهمیت تلقی می شود.
تقریباً همه استفاده کنندگان برون سازمانی از اطلاعات مالی گزارش شده برای برآورد وضعیت آتی شرکت ها از نظر سودآوری استفاده می کنند. بنابرین سرمایه گذاران با بهره گرفتن از اطلاعات مالی شرکت ها بازده مورد انتظار خود را برآورد می کنند. بدیهی است که ارقام سود یکی از اطلاعات بسیار با اهمیت برای بازار سرمایه است. سود شرکتها بهدقت توسط فعالان بازار سرمایه دنبال میشود و سود پیش بینی شده اصولاً برای ارزشگذاری سهام به کار میرود (نیمی[۲۰]، ۲۰۰۵).
پیش بینی سود حسابداری و تغییرات آن به عنوان یک رویداد اقتصادی از دیرباز مورد علاقۀ سرمایه گذاران، مدیران، تحلیل گران مالی، محققین و اعتباردهندگان بوده است. این توجه ناشی از استفاده از سود در مدل های ارزیابی سهام، کمک به کارکرد کارای بازار سرمایه، ارزیابی توان پرداخت (سود سهام، بهره و سایر تعهدات) ارزیابی ریسک، ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی و مباشرت مدیریت، ارزیابی نحوه انتخاب روش های حسابداری توسط مدیریت و استفاده از پیش بینی های سود در تحقیقات اقتصادی، مالی و حسابداری می باشد.
بورس اوراق بهادار در کشورهای توسعه یافته و در بیشتر کشورهای در حال توسعه جزء ارکان اقتصادی کشور و از جمله شاخص های توسعه اقتصادی کشورها محسوب می شود. چرا که بورس اوراق بهادار امکانات مالی جامعه را برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی سوق می دهد. در ایران نیز به دنبال سیاست های خصوصی سازی شرکت ها و واگذاری سهام آن ها به مردم و گسترده تر شدن بازار بورس اوراق بهادار و با توجه به اینکه پیش بینی ها می تواند عدم اطمینان را در تصمیم گیری های اقتصادی کاهش دهد، پیش بینی سود شرکت ها از اهمیت روزافزونی در اقتصاد کشور برخوردار خواهد شد (رحمانی[۲۱]، ۱۳۸۷).
مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات شرکت ها پیش بینی های سود ارائه شده توسط شرکتها در فواصل زمانی معین است. پیش بینی سود باید اطلاعاتی را فراهم کند که منطقی، قابل اتکا و به موقع باشد همچنین پیش بینی سود باید قابل فهم و مربوط باشد. پیش بینی های دقیق و به موقع موجب بهبود تصمیم گیری استفاده کنندگان از گزارشهای حسابداری می شود. افشای مالی ضعیف، اغلب موجب گمراه شدن سهامداران می شود و اثر نامطلوبی بر ثروت آنان دارد. بنابرین خطای پیش بینی سود توسط مدیران می تواند بر تصمیم استفاده کنندگان و سرمایه گذاران تأثیر بگذارد و نرخ بازده مورد انتظار آن ها را تعدیل نماید (رشیدیان[۲۲]، ۱۳۸۸).